راهنمای مطالعه
- مایکل شوماخر (۳ ژانویه)
- بیوگرافی مایکل شوماخر
- ایزاک نیوتن ( ۴ ژانویه)
- بیوگرافی ایزاک نیوتن
- استیون هاوکینگ (۸ ژانویه)
- بیوگرافی استیون هاوکینگ
- جف بزوس (۱۲ ژانویه)
- فعالیت های شغلی جف بزوس
- جیم کری (۱۲ ژانویه)
- فعالیت های شغلی و حرفه ای جیم کری
- کریستیانو رونالدو (۵ فوریه)
- زندگی ورزشی کریستیانو رونالدو
- چارلز دیکنز (۷ فوریه)
- زندگی شخصی چارلز دیکنز
- ادیسون (۱۱ فوریه)
- مایکل جردن ( ۱۷ فوریه)
- دوران کودکی و نوجوانی مایکل جردن
- استیو جابز (۲۴ فوریه)
- میکل آنژ
- فعالیت های هنری میکل آنژ از کودکی تا بزرگسالی
- آلبرت اینشتین (۱۴ مارس)
- دوران کودکی و نوجوانی اینشتین
آیا متولد فصل زمستان هستید؟ آیا میدانید کدام یک از افراد مشهور و معروف خارجی هم در فصل زمستان به دنیا آمدهاند؟ هر چند از نظر برخی از افراد شخصیت شناسی از روی فصل تولد چندان درست نیست، اما افراد زیادی نیز به آن معتقد هستند. شاید نگاهی به شخصیت شناسی افراد موفق متولد زمستان بتواند به ما کمک کند که خصوصیات مشترک برخی از این افراد را پیدا کنیم. این موضوع که این افراد در طول زندگی خود چگونه فردی بودهاند؟ آیا مصمم و با اراده بودند؟ آیا اهل هنر بودند؟ آیا به ورزش علاقه داشتند؟ به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم تا در این مطلب به معرفی افراد خارجی موفق متولد زمستان بپردازیم. اگر شما هم در فصل زمستان به دنیا آمدهاید، به شما توصیه میکنیم که در این مقاله با پاسخ از ما همراه باشید، زیرا خواندن زندگینامه افراد خارجی موفق متولد زمستان حتما برایتان جالب خواهد بود.
مایکل شوماخر (۳ ژانویه)
اولین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان مایکل شوماخر است. حتی کسانی که علاقه چندانی به مسابقات اتومبیلرانی ندارند، بارها نام مایکل شوماخر را شنیده اند. مهارت مایکل شوماخر در رانندگی او را به افسانه ای در اتومبیلرانی تبدیل کرد. او به مهارتش در اتومبیلرانی و فرمول ۱ معروف است و در این حرفه افتخارات زیادی را کسب کرده است. تمام زندگی شوماخر با عشق به اتومبیل، هیجان و پیروزی در مسابقه آمیخته بود.
او در فرمول ۱ بسیار حرفه ای بود و در مسابقات اتومبیلرانی جان خود را به خطر می انداخت. هرچند با حادثه اسکی زندگی او برای همیشه تغییر کرد، اما میراث او از طریق سهم عظیمی که در مسابقات اتومبیلرانی داشت همواره زنده است. رالف، برادر کوچک شوماخر و پسرش نیز از رانندگان مسابقات هستند. رالف شوماخر از سال ۱۹۹۷ تا پایان سال ۲۰۰۷ به مدت ۱۰ سال در مسابقات فرمول ۱ شرکت کرد. برادر ناتنی مایکل سباستین استال هم راننده مسابقات بود.
بیوگرافی مایکل شوماخر
مایکل شوماخر، راننده موفق اتومبیلرانی، در سوم ژانویه ۱۹۶۹ در هورت هرمولهاین آلمان متولد شد. شوماخر یا شومی از همان سن کم به رانندگی و سرعت زیاد علاقه مند بود. وقتی مایکل ۴ ساله بود، پدرش برای او یک اتومبیل پدالی خرید. در همان سن بود که با اتومبیلش به چراغ برق برخورد کرد و برای اولین بار تصادفی را تجربه کرد. مایکل در ۶ سالگی در پیست کارتینگ شرکت کرد و در مسابقه قهرمان شد. حمایت و تشویق خانواده وی در این قهرمانی تاثیرگذار بود. او با این قهرمانی تحت حمایت مالی یکی از افراد علاقه مند به اتومبیلرانی قرار گرفت. پدر و مادر او، رالف و الیزابت شوماخر، مدیر و کارمند یک پیست کارتینگ بودند و در این مسیر او را همراهی می کردند.
زندگی ورزشی مایکل شوماخر
مایکل شوماخر در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ توانست مقام قهرمانی مسابقات کارتینگ آلمان را به نام خود ثبت کند. او رکورد بیشترین قهرمانی متوالی در مسابقات فرمول ۱ و مسابقات گرند پری را به دست آورد. دو سال بعد از این رکورد یعنی سال ۱۹۸۷ شوماخر به قهرمانی در آلمان بسنده نکرد و از آن فراتر رفت تا این که قهرمان کارتینگ کل اروپا شد.
یک سال بعد یعنی در سن ۱۹ سالگی او مسابقات کارتینگ را رها کرد و به عنوان راننده اتومبیل های فرمول ۳ (وسایل نقلیه ای که قدرت کمتری نسبت به اتومبیلرانی فرمول ۱ داشتند) فعالیت کرد. با اینکه شهرت شوماخر بیشتر با مسابقات فرمول ۱ گره خورده است، اما در اتومبیل های فرمول ۳ نیز مهارت بسیار داشت. او دو سال بعد در سال ۱۹۹۰ قهرمان مسابقات فرمول ۳ آلمان شد. پس از این قهرمانی شرکت مرسدس او را برای تست خودروهای مسابقه ای استخدام کرد.
مهارت بی نظیر شوماخر موفقیت های زیادی برای او در برداشت و این موفقیت ها پی در پی با او همراه بود تا این که در سال ۱۹۹۱ وارد دنیای مسابقات فرمول ۱ شد. این همان فرصت خوبی بود که می توانست اهداف و رویاهای او را ممکن سازد، زیرا دیگر موقعیت و امکانات لازم را در اختیار داشت. شوماخر به عنوان راننده تیم جوردن مسابقات خود را شروع کرد. او پس از گذشت یک سال از تیم جوردن خداحافظی کرد و به تیم بنتون پیوست. در این تیم همچنان موفقیت های او ادامه داشت؛ به طوری که در سال ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ به همراه تیم به نتایج بسیار خوبی رسید.
شوماخر پیش از شروع سال ۱۹۹۶ تیم خود را تغییر داد و وارد تیم فراری شد. او در سال های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ به ترتیب ۳ و ۵ بار مقام نخست را کسب کرد. در تیم فراری به مقام سوم قهرمانی دست پیدا کرد. در سال ۱۹۹۸ نایب قهرمان و در سال ۱۹۹۹ دچار شکستگی در ناحیه پا شد. در طول سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ به طور پی در پی ۵ مقام قهرمانی دیگر کسب کرد. رکورد و مقام جهانی وی به مدت ۵۰ سال بدون رقیب باقی ماند. سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ برای شوماخر با قهرمانی رده های اول و دوم در مسابقات فرمول ۱ مصادف شد.
زندگی شخصی مایکل شوماخر
در تاریخ آگوست ۱۹۹۵ مایکل با کورینا بتچ ازدواج کرد. آن ها صاحب یک دختر به نام جینا ماری و یک پسر به نام میک شدند. او همیشه از زندگی خصوصی خود محافظت می کرد و از این که زندگی شخص اش کانون توجه قرار بگیرد بیزار بود. خانواده شوماخر در سال ۲۰۰۷ به یک عمارت تازه احداث در نزدیکی گلاند سوئیس تغییر مکان دادند.
این عمارت به مساحت ۶۵۰ متر مربع بود و شامل یک ساحل اختصاصی در دریاچه ژنو، یک گاراژ زیرزمینی و یک ایستگاه بنزین بود. میک پسر مایکل از جمله رانندگان مسابقات است. شوماخر و همسر وی صاحب مزرعه اسب در تگزاس و سوئیس هستند. این زوج بسیار عاشق یکدیگر هستند؛ حتی روایت شده است که همسر مایکل شوماخر به او یک دستبند منجوق آفریقایی هدیه داده بود که به دستبند خوش شانسی معروف بود. او همیشه هنگام مسابقات دستبند را می بست. این دستبند برای او مفهوم و معنای خاصی داشت؛ به گونه ای که به ندرت آن را از دستش در می آورد؛ حتی هنگام حادثه اسکی با او همراه بود.
شاید این که پسری بخواهد راه پدر خود را دنبال کند، بسیار طبیعی به نظر برسد؛ به خصوص این که آن پدر مایکل شوماخر افسانه ای باشد. میک این چنین بود، اما شوماخر نمی خواست فرزندش وارد مسابقات شود. مایکل تلاش زیادی کرد تا پسرش میک را از ورود به مسابقات اتومبیلرانی دلسرد کند، زیرا او بیش از هر شخص دیگری از خطرات این حرفه آگاه بود.
مایکل به عنوان یک پدر که محافظ فرزند خود است و به عنوان یک اتومبیلران حرفه ای که آگاهی روشنی از تمام خطرات این ورزش دارد، سعی کرد میک را از صحنه دور کند، اما در نهایت میک راه خود را پیش گرفت و در فرمول ۱ مهارت خود را به نمایش گذاشت.
بازنشستگی شوماخر
شوماخر در سال ۲۰۰۶ از حرفه خود بازنشسته شد، اما این بازنشستگی باعث نشد که از دنیای مورد علاقه اش یعنی اتومبیلرانی فاصله بگیرد. در همین سال کار خود را به عنوان راننده آزمون و مشاور در تیم فراری آغاز کرد و به همکاری با تیم پرداخت. او در زمان بازنشستگی نیز نتایج درخشانی را از آن خود و تیمش کرد.
شوماخر با کسب ۹۱ قهرمانی بالاترین رکورد را در حرفه خود داراست. او که به حرفه خود بسیار علاقه مند بود و فاصله گرفتن از آن برایش سخت بود، در سال ۲۰۱۰ به عنوان راننده تیم مرسدس برای بار دیگر هنر خود را به نمایش گذاشت. شوماخر سه سال با تیم مرسدس همکاری کرد و بالاترین قهرمانی او در این تیم کسب مقام سوم بود. او سرانجام در سال ۲۰۱۲ برای بار دیگر بازنشسته شد.
ماجرای به کما رفتن شوماخر
در فصل زمستان سال ۲۰۱۳ حادثه تلخی برای خانواده شوماخر اتفاق افتاد. در این سال مایکل شوماخر که برای اسکی به کوه های آلپ رفته بود، دچار آسیب جدی در ناحیه سر شد. این حادثه باعث به کما رفتن مایکل شوماخر شد که تاکنون ادامه دارد. اریش ریدرر، پزشک معالج مایکل شوماخر، در این رابطه اظهار کرد: او در وضعیت نباتی قرار دارد و به نظر می رسد که بیدار است، اما محرک های بیرونی بدون واکنش هستند. شوماخر نفس می کشد، قلبش می تپد و شاید بتواند بنشیند و با کمک چند گام بردارد، اما نه بیشتر از آن. پیشبینی متخصص سوییسی از بهبودی راننده آلمانی خیلی امیدوار کننده نبود. او در این رابطه گفت: این بیشترین انتظاری است که از او می رود. فکر نمی کنم شرایطش مانند گذشته (قبل از حادثه) شود.
- کمک به طراحی Ferrari Enzo
مایکل شوماخر حضوری واقعی در دنیای فراری داشت و رابطه او با این برند بسیار بیشتر از زمان حضور در این مسیر بود. او نقش بسزایی در طراحی زیبا و عملکرد خارق العاده Enzoداشت. این موضوع پیوند او را با برند فراری بیشتر تقویت کرد.
- استعدادهای دیگر او
مایکل شوماخر یک ورزشکار واقعی بود و استعداد او فقط به یک رشته ختم نمی شد. او بسیار علاقه مند به سوارکاری و بازی فوتبال بود. اشتیاق زیای که به بازی فوتبال داشت باعث می شد هر چه بیشتر فوتبال بازی کند و در واقع همان نیرویی بود که باید در زمین بازی با او رقابت کرد.
۲ عمل جراحی او در طول زندگی
مایکل شوماخر در طول زندگی خود دو عمل جراحی حساس و سرنوشت ساز انجام داد. اولین عمل مربوط به پیوند سلول بنیادی تکان دهنده ای بود که در ماه سپتامبر ۲۰۱۸ انجام شد. او در بیمارستان بستری شد و توسط یک جراح مشهور جهانی به نام فیلیپ مناسک فرانسوی تحت عمل قرار گرفت. دومین عمل او مربوط به حادثه اسکی بود که گفته شد اگر کلاه ایمنی به سر نداشت جان خود را از دست می داد.
- او علاقه چندانی به ماشین های لوکس نداشت
شاید بسیاری از افراد تصور کنند یک اتومبیلران مشهور مانند مایکل شوماخر بسیار طرفدار اتومبیل های لوکس باشد، اما این گونه نیست. او علاقه زیادی به داشتن اتومبیل های لوکس یا سوپر اسپرت برای استفاده شخصی ندارد. بر اساس گزارش ها او دارای یک فیات ۵۰۰ برای رانندگی روزانه است و از یک فیات کروما به عنوان ماشین خانوادگی استفاده می کند.
- ثروت شوماخر و فعالیت های خیرخواهانه او
شوماخر به عنوان کسی که قهرمانی های زیادی در حرفه اش کسب کرد، از ثروت زیادی برخوردار است. او به دلیل ویژگی انسان دوستانه و خیرخواهانه ای که دارد، درصد قابل توجهی از درآمد خود را صرف امور خیریه می کند. شوماخر علاوه بر شهرت ورزشی به دلیل فعالیت های خیرخواهانه بسیار محبوب مردم و هوادارانش است. شوماخر در سال ۲۰۰۲ به عنوان سفیر ویژه یونسکو انتخاب شد و ۱۰ میلیون دلار از درآمد خود را در سال ۲۰۰۴ صرف قربانیان سونامی اقیانوس هند کرد.
افتخارات و جوایز مایکل شوماخر
- قهرمان کارتینگ جوانان آلمان در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵
- قهرمان کارتینگ آلمان و اروپا در سال ۱۹۸۷
- قهرمان فرمول ۳ مسابقات آلمان در سال ۱۹۹۰
- انتخاب به عنوان راننده فرمول ۱ تیم جوردن و کسب رتبه ۷ جایزه گرند پری بلژیک در سال ۱۹۹۱
- قهرمان مسابقات فرمول ۱ با تیم بنتون در سال ۱۹۹۴
- قهرمان مسابقات فرمول ۱ با تیم بنتون در سال ۱۹۹۵
- قهرمان مسابقات فرمول ۱ با تیم فراری در سال ۲۰۰۰
- کسب جایزه میلنیوم در سال ۲۰۱۴
ایزاک نیوتن ( ۴ ژانویه)
یکی دیگر از افراد خارجی موفق متولد زمستان ایزاک نیوتن است. ایزاک نیوتن یکی از مهمترین دانشمندان جهان در طول تاریخ است. حتی آلبرت انیشتین نیوتن را باهوش ترین فرد در زندگی خود دانسته است. نیوتن در طول زندگی خود نظریه گرانش، قوانین حرکت، نوع جدید ریاضیات به نام حساب و پیشرفت هایی در زمینه اپتیک را کشف کرد.
بیوگرافی ایزاک نیوتن
سر ایزاک نیوتن، ریاضی دان، فیزیک دان، ستاره شناس، نظریه پرداز و مولف انگلیسی در ۴ ژانویه ۱۶۴۲ در منطقه وولزثورپ متولد شد. سال تولد نیوتن با سال درگذشت دانشمند بزرگ، گالیله، همزمان بود؛ دانشمندی که نیوتن بعدها ایده های او را در زمینه ریاضیات و حرکت مورد استفاده قرار داد. نیوتن در سال های کودکی ظاهر نحیف و ضعیفی داشت؛ به طوری که گمان می کردند مدت زیادی عمر نمی کند.
او یکی از مشهورترین و تاثیر گذارترین دانشمندان و از پیشگامان انقلاب علمی تاریخ بود. نیوتن در قرن هفدهم نظریه های مهمی در زمینه علوم پایه معرفی کرد که سبب دگرگونی عظیم در علم شد. کتاب «پایه های ریاضیاتی فلسفه طبیعی» او از مشهورترین آثار تاریخ است که سبب شکل دهی به پایه های مکانیک کلاسیک شد. همچنین تاثیر نیوتن بر علوم اپتیک و شکل گیری محاسبات کوچک انکار ناپذیر است.
دوران کودکی و نوجوانی نیوتن
پدر نیوتن که همنام وی بود، سه ماه قبل از تولد فرزندش از دنیا رفت. نام مادر وی هانا آیسکو بود و فقط همین یک فرزند را داشت. نیوتن دو سال بعد از مرگ پدر از مادرش جدا شد، زیرا مادر او با کشیش ثروتمندی به نام بارناباس اسمیت ازدواج کرد و برای نگهداری از فرزندان او ایزاک را به مادربزرگش سپرد. وقتی ایزاک ۱۲ سال سن داشت، او را در مدرسه ای در گرنتم ثبت نام کردند و چون مسیر خانه تا مدرسه مقداری طولانی بود، او در خانه یک داروفروش ساکن شد. در سال ۱۶۵۳ با درگذشت بارناباس مادر ایزاک نزد فرزند خود بازگشت و از پسرش خواست که مدرسه را ترک کند و به کار کشاورزی و مدیریت اموالشان بپردازد. نیوتن که علاقه مند به مطالعه بود و تمایلی به انجام کار کشاورزی و مسائل این چنینی نداشت، سرانجام با وساطت مدیر مدرسه به تحصیل خود ادامه داد.
فعالیت های اجرایی ایزاک نیوتن
ایزاک نیوتن در سال ۱۶۶۱ پس از پایان تحصیلات مقدماتی وارد یکی از مطرح ترین دانشگاه های جهان، دانشگاه کمبریج، شد. در سال ۱۶۶۹ یعنی وقتی که ۲۷ ساله بود، به عنوان استاد رشته ریاضیات در همین دانشگاه به کار پرداخت. نیوتن حدود ۳۰ سال در دانشگاه کمبریج به فعالیت مشغول بود و بیشتر وقت خود را در دانشگاه صرف انجام کارهای پژوهشی می کرد و کمتر با دانشجوها وقت می گذراند.
او از سال ۱۶۸۹ و ۱۶۹۰ به عنوان نماینده دانشگاه کمبریج وارد مجلس شد. بنابر گفته ها نیوتن طی مدتی که در مجلس حضور داشت، نقش چندانی ایفا نکرد. تصویب اصول کلی منشور حقوق شهروندان که طبق آن قانون اختیارات سلطنت را محدود و اختیارات مجلس را زیاد می کرد، در دوران حضور نیوتن در مجلس اتفاق افتاد.
نیوتن در سال ۱۶۹۶ به عنوان رئیس ضرابخانه سلطنتی انتخاب شد و تا پایان زندگی خود به فعالیت در این شغل ادامه داد. او مسئولیت جمع آوری سکه های قدیمی و جایگزین کردن سکه های جدید را بر عهده داشت. نیوتن علاوه بر علاقه به پژوهش های علمی به کیمیاگری نیز علاقه مند بود و به دنبال روشی بود که از طریق آن بتواند فلزاتی مثل سرب و آهن را به طلا تبدیل کند.
او در مطالعات ستاره شناسی دستاوردهای خوبی داشت که از مهمترین آن ها می توان به تلسکوپ بازتابی تاریخ اشاره کرد. مطالعات وی در ارتباط با طیف نور و ساختار های تشکیل دهنده آن در زمینه اپتیک بسیار موثر شناخته شده است. نیوتن عضو کالج مشهور ترینتی انگلیس و دومین استاد کرسی ریاضیات لوکاسی در دانشگاه کمبریج بود. در سال ۱۷۰۵ ملکه انگلستان به نیوتن لقب شوالیه داد و او «سِر» نام گرفت. وی تمام وقت خود را به کار و فعالیت می گذراند و هیچگاه ازدواج نکرد.
اکتشافات علمی نیوتن
آیزاک نیوتن در طول زندگی حرفه ای خود به کشفیات و اختراعات علمی زیادی دست یافت. مهمترین این کشفیات عبارتند از:
- قانون جاذبه
احتمالا قانون جاذبه نیوتن مهمترین عامل کشف گرانش است. امروزه این نظریه به عنوان قانون جاذبه جهانی نیوتن شناخته می شود.
- قوانین حرکت
قوانین حرکت نیوتن شامل ۳ قانون اساسی فیزیک بود که مکانیک کلاسیک را پایه ریزی کرد.
- حساب
نیوتن نوع جدیدی از ریاضیات را کشف کرد و آن را «جریان» نامید که امروزه «حساب» ریاضی نامیده می شود. حساب یک نوع مهم از ریاضی است که در مهندسی و علوم پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرد.
- تلسکوپ انعکاسی
نیوتن در سال ۱۶۶۸ «تلسکوپ انعکاسی» را اختراع کرد. در این نوع تلسکوپ از آینه ها برای بازتاب نور و تشکیل تصویر استفاده می شود. تقریبا همه تلسکوپ های اصلی که امروزه در نجوم مورد استفاده قرار می گیرد، تلسکوپ های منعکس کننده هستند.
دستاوردهای نیوتن در زمینه ریاضی و محاسبات
نیوتن در زمینه ریاضی و حساب به کشفیات جالبی دست پیدا کرد که از جمله آن ها می توان به نظریه های بسط دو جمله ای، مفاهیم اولیه حساب دیفرانسیل و انتگرال اشاره کرد. او با به کارگیری روش های جدید توانست روش هایی بهینه جهت محاسبه شیب منحنی ها و مساحت زیر نمودارها به وجود آورد. در سال ۱۶۶۹ تحقیقات او به میزانی رسیده بود که نیاز بود خلاصه ای از آن ها را ترتیب دهد.
در همین سال ها بود که مقاله «تحلیلی بر سری های نامتناهی» آماده شد و به خاطر آن نیوتن در برخی محافل علمی حضور پیدا کرد و از این جهت به اعتباراتی دست یافت. او بعد از ابداعات اولیه به بازبینی آن چه نوشته بود پرداخت. از دیگر کارهای او تحقیقاتش در زمینه اپتیک یا مطالعه نوری بود که نتیجه آن را در کتاب معروف خود به نام «opticks» آورده است.
قانون جاذبه
نیوتن تحقیقات خود را در زمینه نیروی گرانش و واکنش بیشتر بر پایه عناصر زمینی انجام می داد. در سال ۱۶۷۹ رابرت هوک، یکی از مدیران آکادمی سلطنتی، برای نیوتن نامه ای نوشت. او که در گذشته با نیوتن مباحثاتی داشت در این نامه موضوع جدید و جالبی را مطرح کرد که موجب مکاتبات آن ها برای بار دیگر شد. مفاهیم هوک در ارتباط با حرکت سیاره ها و نظریه ای در ارتباط با انحراف دائمی مسیر خطی بر اثر جاذبه ای مرکزی بود. ارتباطات میان نیوتن و هوک در مورد حرکت سیاره ها و حرکت زمین ادامه داشت.
در طی این ارتباطات آزمایش ها و اصلاحات زیادی برای رسیدن به علومی تازه صورت گرفت تا این که بعد از چند سال نظریه های این دو دانشمند به نتیجه رسید. مهمترین نتیجه ارتباطات و تحقیقات این دو «قانون جاذبه» بود که توسط نیوتن مطرح گردید.
اثر «اصول ریاضی فلسفه طبیعی»
ایزاک نیوتن در سال ۱۶۸۷ مهمترین اثر خود به نام اصولِ ریاضیِ فلسفه طبیعی (Philosophiae Naturalis Principia Mathematica) را منتشر کرد. این اثر به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخ علم رو به زوال است. این اثر نه تنها نظریه گرانش را ارائه داد، بلکه اصول فیزیک مدرن را نیز تعریف کرد.
ماجرای رقابت نیوتن و لایب نیتس
یکی از رقیبان نیوتن در زمینه کاری، ریاضیدان آلمانی، گوتفرید لایب نیتس، بود. اختلاف این دو نفر مربوط به ابداع حساب دیفرانسیل بود. در دهه ی ۱۶۶۰ نیوتن نظریه خود را در ارتباط با حساب دیفرانسیل ارائه کرد، ولی آن را به انتشار نرساند. در سال ۱۶۷۴ لایب نیتس فعالیت خود را در زمینه حساب دیفرانسیل آغاز کرد و در سال ۱۶۸۴ نتایج مطالعات و در واقع روش خود را منتشر کرد.
پس از انتشار روش لایب نیتس، نیوتن مدعی شد که کار لایب نیتس یک سرقت علمی است. او بر این عقیده بود که لایب نیتس توانسته به نوشته های او دسترسی پیدا کند و آن ها را مورد استفاده قرار دهد. لایب نیتس برای این که از حقوق خود دفاع کند، شکایت خود را نزد انجمن سلطنتی مطرح کرد. در این زمان نیوتن ریاست انجمن سلطنتی را به عهده داشت. او قضیه را به نوعی پیش برد که در پایان به نفع خودش تمام شود؛ با این وجود امروز شیوه حساب دیفرانسیل لایب نیس به عنوان یک روش شناخته شده کاربرد فراوان دارد.
سال های پایانی زندگی نیوتن
نیوتن در اواخر عمر با برادرزاده خود و همسرش در کرنبری پارک نزدیک منطقه وینچستر زندگی می کرد. او سرانجام در تاریخ ۲۰ مارس سال ۱۷۲۷ در ۸۵ سالگی از دنیا رفت. او را پس از مرگ در صومعه وست مینستر دفن کردند؛ صومعه ای که بعدها مزار افراد مشهور دیگری مانند چارلز داروین و چارلز دیکنز بود. او چون همسر و فرزندی نداشت، پیش از مرگ تمام ثروت خود را به آشنایان و دوستانش بخشید.
حقایقی جالب در مورد ایزاک نیوتن
۱- وی آثار بسیاری از فلاسفه و ستاره شناسان کلاسیک چون ارسطو، کوپرنیک، یوهانس کپلر، رنه دکارت و گالیله را مطالعه کرد.
۲- بر طبق برخی افسانه ها با مشاهده افتادن سیبی از درخت مزرعه، نیروی جاذبه به نیوتن الهام شد.
۳- یکی از جملات معروف نیوتن در ارتباط با کار خود این بود: «اگر من بیشتر از دیگران دیده ام به خاطر ایستادن روی شانه های غول هاست.»
۴- انتظار نمی رفت که نیوتن در کودکی زنده بماند. او در هنگام تولد رشد کاملی نداشت و جثه اش بسیار کوچک بود.
۵- نیوتن در اوایل جوانی یک فهرست از تمام گناهانی که احساس می کرد تا سن ۱۹ سالگی مرتکب شده است را نوشت.
۶- بر طبق برخی گفته ها نیوتن یک سگ داشت که آزمایشگاه او را به آتش کشید و ۲۰ سال تحقیقش را خراب کرد. برخی از مورخان بر این باورند که نیوتن هرگز صاحب سگ نبوده است، اما این ماجرای سگ همچنان ادامه دارد و در اوایل سال ۱۸۳۳ در زندگی او ثبت شده است.
استیون هاوکینگ (۸ ژانویه)
سومین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان استیون هاوکینگ است. شاید کمتر کسی باشد که نام این دانشمند نامی را نشنیده باشد. استیون به دلیل سهم قابل توجه خود در کیهان شناسی و مطالعه پیدایش و تکامل جهان از دانشمندان برجسته است. هاوکینگ در مدت زندگی حرفه ای خود به نمادی فرهنگی بدل شد که سعی داشت مفاهیم علمی را برای جامعه گسترده تر قابل دسترس کند. او کمک های بسیار مهمی به دنیای علم کرد. وی نظریه هایی را درباره چگونگی شروع جهان توسعه داد و درک انسان را از سیاه چاله ها، ستارگان و جهان تقویت کرد.
بیوگرافی استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ، دانشمند بریتانیایی، در ۸ ژانویه سال ۱۹۴۲ در آکسفورد انگلستان متولد شد. فعالیت های او در زمینه فیزیک و کیهان شناسی بسیار برجسته است. استیون دارای والدینی تحصیلکرده بود. مادر او، ایزابل هاوکینگ، در خانواده ای از پزشکان در گلاسکو اسکاتلند به دنیا آمد. پدربزرگ او از طرف پدر مرد ثروتمندی بود و بیش از حد خواستار خرید زمین های کشاورزی بود، اما در اوج قرن بیستم در رکود بزرگ کشاورزی ورشکست شد. مادر بزرگ پدری استیون مدرسه ای در خانه تاسیس کرد و خانواده را از ورشکستگی مالی نجات داد. با وجود محدودیت های مالی خانواده ها، والدین استیون هر دو در دانشگاه آکسفورد تحصیل می کردند.
ایزابل در دهه ۱۹۳۰ به دانشگاه آکسفورد راه پیدا کرده بود؛ این در حالی بود که در آن زمان زنان بسیار کمی می توانستند این موقعیت را کسب کنند. پدر استیون، فرانک هاوکینگ، نیز فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد بود و به عنوان یک محقق پزشک در ارتباط با بیماری های مناطق گرمسیری تخصص داشت. در زمان تولد استیون خانواده او در وضعیت مناسبی قرار نداشتند و شرایط سیاسی کشور نیز نامناسب بود. انگلستان در اوضاع جنگ جهانی دوم به سر می برد و با بمب های آلمانی دست و پنجه نرم می کرد. پس از استیون، خانواده هاوکینگ صاحب دو فرزند دیگر به نام های «مری» و «فیلیپا» شدند و در سال ۱۹۵۶ «ادوارد» را به فرزندی پذیرفتند.
دوران کودکی و نوجوانی
در سال ۱۹۵۰، پدر استیون، فرانک، به عنوان مدیر بخش انگل شناسی موسسه ملی تحقیقات پزشکی انتخاب شد. فرانک می خواست استیون نیز در رشته پزشکی تحصیل کند، اما استیون علاقه بسیاری به علوم مربوط به آسمان داشت. این علاقه حتی در کودکی او مشهود بود؛ به طوری که مادر وی از علاقه و توجه او به آسمان و ستارگان گفته است. علاوه بر این ها، استیون علاقه زیادی به رقص و قایقرانی داشت؛ به نحوی که بعدها در تیم قایقرانی دانشگاه خودش هدایت کننده قایق بود.
اگرچه استیون در دوره کودکی باهوش بود، اما از نظر تحصیلی درخشش خاصی نداشت؛ به شکلی که در سال اول تحصیلی از آخر نفر سوم بود، ولی در خارج از فضای مدرسه در مورد برخی چیزها متفکر بود. هاوکینگ تحصیلات خود را در مدرسه بایرون هاوس در هایگیت لندن آغاز کرد. در سنت آلبانس، هاوکینگ هشت ساله برای چند ماه در دبیرستان دخترانه St Albans تحصیل کرد. وی در همان سنین به همراه دوستان خود بازی های جدیدی ابداع کرد.
خانواده استیون اهمیت بالایی برای تحصیل فرزند خود قائل بودند. پدر هاوکینگ تمایل داشت پسرش در مدرسه خوشنام وست مینستر شرکت کند، اما هاوکینگ ۱۳ ساله در روز امتحان بورس تحصیلی بیمار بود. خانواده او بدون کمک مالی بورس تحصیلی توانایی پرداخت شهریه مدرسه را نداشتند، بنابراین، هاوکینگ در سنت آلبانس باقی ماند. یک نتیجه مثبت این اتفاق این بود که هاوکینگ نزدیک به گروهی از دوستانش بود که مدتی بعد به همراه آن ها با استفاده از قطعات بازیافتی رایانه ای برای حل معادلات ساده ریاضی درست کرد. از سال ۱۹۵۸ به بعد، هاوکینگ با کمک معلم ریاضیات یک کامپیوتر از قطعات ساعت، یک تابلو برق قدیمی و سایر اجزای بازیافتی ساختند.
تحصیلات دانشگاهی
گرچه هاوکینگ در مدرسه به «اینشتین» معروف شد، اما در ابتدا از نظر علمی موفق نبود. او با گذشت زمان استعداد قابل توجهی را برای موضوعات علمی نشان داد و تصمیم گرفت در دانشگاه رشته ریاضیات بخواند. پدر هاوکینگ به او توصیه کرد که در رشته پزشکی تحصیل کند، زیرا نگران این بود که برای فارغ التحصیلان ریاضی محدودیت شغلی وجود داشته باشد. او همچنین می خواست پسرش در دانشگاه آکسفورد تحصیل کند.
استیون هاوکینگ در اکتبر ۱۹۵۹ وقتی که ۱۷ ساله بود، وارد دانشگاه آکسفورد شد. او با این که به ریاضیات علاقه مند بود، چون دانشگاه آکسفورد در این رشته مدرکی نمی داد، به رشته فیزیک و کیهان شناسی روی آورد. بعدا گفت که سال اول خود را بسیار کسل کننده می داند! بعدتر معلم فیزیک وی، رابرت برمن، گفت: «فقط برای او لازم بود که بداند کاری می شود انجام داد و بدون اینکه ببیند بقیه افراد چطور این کار را می کردند، می توانست این کار را انجام دهد.»
بر اساس گفته های استیون، او روزانه به طور میانگین ۱ساعت برای مطالعه دروس دانشگاه زمان می گذاشت. در سال ۱۹۶۲ از دانشگاه فارغ التحصیل شد و برای ادامه تحصیلات خود در درجه دکتری کیهان شناسی (علم پیدایش جهان) به دانشکده ترینتی هال کمبریج وارد شد.
هاوکینگ یک بورس تحصیلی پژوهشی در گونویل و کالج کایوس در کمبریج دریافت کرد. وی در مارس ۱۹۶۶ مدرک دکترای خود را در ریاضیات کاربردی و فیزیک نظری، با تخصص در نسبیت عام و کیهان شناسی به دست آورد.
زندگی شخصی استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ در سال ۱۹۶۳ قبل از تشخیص بیماری ALS در مهمانی سال نو با دانشجویی به نام «جین والد» آشنا شد. این آشنایی مقدمه ای برای ازدواج آن ها در سال ۱۹۶۵ گردید. آن ها در سال ۱۹۶۷ صاحب فرزند پسری به نام رابرت و در سال ۱۹۷۰ صاحب فرزند دختری به نام لوسی شدند. در سال ۱۹۷۹ نیز فرزند آن ها تیموتی به دنیا آمد.
در طول اولین سال های ازدواجشان، جین در حالی که تحصیلات خود را در کالج وستفیلد به پایان رساند، در طول هفته در لندن زندگی می کرد. آن ها چندین بار برای کنفرانس ها و ویزیت های مربوط به فیزیک به ایالات متحده سفر کردند. هاوکینگ به ندرت درباره بیماری و چالش های جسمی خود با جین صحبت می کرد. معلولیت او به این معنا بود که مسئولیت های خانه و خانواده کاملا بر دوش همسرش قرار داشت و فرصت بیشتری برای تفکر در مورد فیزیک داشت.
تا دهه ۱۹۸۰، ازدواج هاوکینگ برای سال های متمادی تنش زا بود. جین از نفوذ پرستاران و دستیاران مورد نیاز در زندگی خانوادگیشان احساس خوبی نداشت. تأثیر شهرت هاوکینگ برای همکاران و اعضای خانواده چالش برانگیز بود. در اواخر دهه ۱۹۸۰، هاوکینگ به یکی از پرستارانش، ایلین میسن، نزدیک شد و سرانجام در سال ۱۹۹۰ به خاطر او از همسر خود «جین» جدا شد. او در سال ۱۹۹۰ با الین میسن ازدواج کرد. این ازدواج موجب اختلاف میان استیون و فرزندانش شد.
در سال ۱۹۹۹، جین با انتشار خاطره ای ازدواج خود با هاوکینگ و فروپاشی آن را توصیف کرد. افشاگری های او باعث ایجاد حواشی در رسانه ها شد. پس از ازدواج دوم هاوکینگ اعضای خانواده اش احساس کردند که از زندگی وی طرد شده و به حاشیه رانده شده اند. برای مدتی حدود ۵ سال در اوایل سال ۲۰۰۰، خانواده و کارکنان وی به طور فزاینده ای نگران بودند که او توسط همسرش مورد آزار جسمی قرار گیرد. تحقیقات پلیس در این زمینه انجام شد، اما چون هاوکینگ از شکایت خودداری کرد موضوع بسته شد.
ازدواج استیون و الین میسن پایدار نبود و در نهایت هاوکینگ و میسن در سال ۲۰۰۶ بی سر و صدا از هم جدا شدند. پس از گذشت مدت زمانی استیون به فرزندان خود نزدیک شد و برای بار دیگر با جین ازدواج کرد. استیون هاوکینگ به همراه دختر خود لوسی ۵ رمان علمی برای گروه سنی کودکان به نگارش درآورد. اولین کتاب آن ها «جرج و کلید پنهان وی به سوی کیهان» نام داشت.
فعالیت های اجرایی استیون هاوکینگ
در سال ۱۹۶۸ استیون به عنوان یکی از اعضای موسسه ستاره شناسی دانشگاه کمبریج انتخاب شد. او در سال ۱۹۷۳ کتاب خود را به نام «ساختار مقیاس بزرگ فضا-زمان» به همراه جی اف آر الیس منتشر کرد. وی در سال ۱۹۷۹ یکی از بزرگترین جایگاه های تدریس یعنی پروفسور لوکاسی ریاضیات را به دست گرفت.
دانشگاه کمبریج پایان نامه استیون هاوکینگ با عنوان «ویژگی های گسترش جهان ما» را در سال ۲۰۱۷ در سایت خود منتشر کرد. تقاضا برای دسترسی به این پایان نامه به قدری زیاد بود که سرورهای دانشگاه از کار افتاد. با وجود از کار افتادن سرورها، این پایان نامه در همان روز اول به ۶۰ هزار بازدید رسید.
سفر فضایی استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ در سال ۲۰۰۷، زمانی که ۶۵ سال داشت، تجربه مهمی در ارتباط با فضا بدست آورد. او در حال بازدید از مرکز فضایی کِنِدی در فلوریدا فرصتی به دست آورد تا بتواند یک محیط بدون گرانش را تجربه کند. او در این فضا از صندلی چرخ دار خود فاصله گرفت و برای لحظاتی بی وزنی را احساس کرد.
وضعیت بیماری استیون هاوکینگ
استیون وقتی ۲۱ ساله بود و در رشته کیهان شناسی دانشگاه کمبریج فعالیت می کرد، به بیماری اسکلروز جانبی آمپوتروفیک (ALS) مبتلا شد. این بیماری بر سلول های عصبی مربوط به حرکت فرد تاثیر می گذارد و به مروز زمان توانایی حرکت و صحبت فرد را کاهش می دهد. معمولا علائم این بیماری پس از ۵۰ سالگی بروز می کند و طی چند ماه یا چند سال منجر به مرگ می شود.
در مورد استیون، پزشکان پیش بینی کرده بودند که تا چند سال دیگر زنده نیست، اما حدس پزشکان درست از آب درنیامد و اوضاع به گونه ای دیگر رقم خورد؛ طوری که استیون هاوکینگ توانست حدود ۵۵ سال دیگر به زندگی ادامه دهد و انقلابی عظیم در فیزیک به وجود آورد.
با این که تشخیص بیماری استیون مایه ناراحتی و پریشانی او و خانواده اش شد، ولی پس از آن وجود برخی اتفاقات سبب شد استیون امید خود را از دست ندهد؛ یکی از این اتفاقات آشنایی استیون با هم اتاقیش در بیمارستان بود؛ پسری که به دلیل بیماری سرطان خون بستری شده بود. استیون در ارتباط با او به این نتیجه رسید که نسبت به هم اتاقی اش شرایط قابل تحمل تری دارد. علاوه بر این رویاهایی که در سر داشت به او کمک کرد تا امید خود را بازیابد و بداند که هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن دارد. به همین خاطر بود که پس از آن خود را وقف کار و پژوهش کرد.
اگرچه روند بیماری او کندتر شده بود، اما با گذشت زمان هر چه موفقیت های حرفه ای او افزایش پیدا می کرد، از نظر وضعیت بدنی ضعیف تر می شد. در اوایل دهه ۱۹۷۰ خانواده وی با یکی از دانشجویان فارغ التحصیل استیون صحبت کردند و از او خواستند که در انجام کارها او را یاری دهد. هر چه زمان می گذشت صحبت کردن او نامفهوم تر می شد؛ به گونه ای که فقط افراد نزدیک می توانستند صحبت های او را تشخیص دهند. استیون در سال ۱۹۸۵ تحت عمل جراحی نای قرار گرفت و پس از انجام این عمل برای همیشه صدای خود را از دست داد. از این زمان به بعد شرایط او به گونه ای بود که نیاز ۲۴ ساعته به مراقبت و پرستاری داشت.
در شرایطی که استیون دیگر توانایی انجام کارهایش را نداشت، یک برنامه نویس رایانه کالیفرنیایی برنامه ای برای صحبت کردن او ابداع کرد که به وسیله سر یا چشم هدایت می شد. استیون با استفاده از این برنامه در صفحه رایانه کلمات مورد نظر خود را انتخاب می کرد و کلمات با استفاده از دستگاه صدا ساز بیان می شد. او برای استفاده از این برنامه از انگشتان خود استفاده می کرد، اما پس از این که تمام کنترلش را بر بدنش از دست داد، از طریق یکی از عضله های گونه اش برنامه را هدایت کرد. از طریق استفاده از همین برنامه بود که استیون با کمک دستیارانش به نگارش کتاب و مقاله پرداخت.
وی در سال ۲۰۰۹ به دلیل عفونت قفسه سینه نتوانست در کنفرانسی که در آریزونا ترتیب داده شده بود شرکت کند و همین مساله موجی از نگرانی ها را برای خانواده و طرفداران او به وجود آورد. او به خاطر این بیماری به بیمارستان منتقل شد و در حالی که درباره وضع سلامتی او نگرانی های فراوانی وجود داشت، او توانست از بیماری رها شود.
پایان زندگی استیون هاوکینگ
سرانجام در ۱۴ مارس سال ۲۰۱۸ استیون هاوکینگ بعد از سال ها مقاومت در برابر بیماری از دنیا رفت. با انتشار خبر مرگ استیون هاوکینگ، بسیاری از افراد هم رشته و طرفداران او از این واقعه متاثر شدند.
حقایقی در مورد استیون هاوکینگ
۱- استیون هاوکینگ به همراه جیم هارتل در سال ۱۹۸۳ نظریه جهان بی حد و مرز را مطرح کرد و باور داشت که جهان مرزی ندارد و یک موجودیت محدود است.
۲- هاوکینگ مانند برخی دیگر از فیزیکدانان چون نیل دگراس تایسون نظریه چند جهانی را مطرح کرد؛ نظریه ای که طبق آن ما در یکی از چند جهان موازی در کیهان زندگی می کنیم.
۳- استیون گفت: «نژاد بشر در مقایسه با جهان چنان تنبل است که معلولیت از اهمیت کیهانی برخوردار نیست.»
- استیون هاوکینگ با دخترش لوسی پنج کتاب کودک نوشت. موضوع همه این کتابها پسر جوانی به نام جورج است که با سفر به اطراف در مورد جهان اطلاعاتی کسب می کند.
آثار استیون هاوکینگ
- کتاب «تاریخچه مختصر زمان»
- کتاب «جهان در پوست گردو»
- کتاب «تاریخچه مختصرتر زمان»
- کتاب «طرح بزرگ»
- کتاب «تاریخچه مختصر زندگی من»
- کتاب «دریچه ای به سوی کیهان»
- کتاب «گنجینه کیهانی»
- کتاب «مه بانگ»
افتخارات و جوایز استیون هاوکینگ
- کسب مدال فرانکلین در سال ۱۹۸۱
- کسب جایزه ولف در فیزیک در سال ۱۹۸۸
- کسب جایزه شاهدخت آستوریاس در سال ۱۹۸۹
- کسب مدال کاپلی در سال ۲۰۰۶
- کسب مدال آزادی ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹
- کسب جایزه بریکترو در فیزیک بنیادی در سال ۲۰۱۲
جف بزوس (۱۲ ژانویه)
چهارمین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان جف بزوس است. جفری پرستون بیزوس یا همان جف بزوس، بنیانگذار شرکت آمازون، در سال ۱۹۶۴ در البوکرکی، نیومکزیکو آمریکا، متولد شد. پدر و مادر او بعد از یک سال زندگی مشترک از هم جدا شدند. وقتی بزوس ۴ سال داشت، مادرش برای بار دوم ازدواج کرد. همسر او یک مهاجر کوبایی بود که جف نام خانوادگی خود را از او گرفت. بزوس از همان سن کودکی باهوش و کنجکاو بود؛ او گاراژ خانه شان را به صورت یک آزمایشگاه در آورده بود و خود را با قطعات الکترونیکی سرگرم می کرد.
جف بزوس کار خود را با فروش اینترنتی کتاب در سایت آمازون آغاز کرد. با گذشت زمان تجارت او چنان وسعت پیدا کرد که حوزه های مختلفی چون رسانه، تولید گجت های دیجیتال، دنیای سرگرمی ها و… را در برگرفت. آمازون اکنون بزرگترین فروشگاه اینترنتی دنیاست.
فعالیت های شغلی جف بزوس
جف بزوس به دلیل علاقه ای که به کامپیوتر داشت رشته علوم کامپیوتر و مهندسی الکترونیک را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کرد. او در دانشگاه پرینستون تحصیل کرد و پس از فارغ التحصیلی به مدت ۴ سال در وال استریت مشغول فعالیت شد. بعد از گذشت این زمان، وال استریت را ترک کرد و در سن ۳۰ سالگی فروشگاه اینترنتی آمازون را بنیان نهاد.
بزوس در زمان شروع کار از گاراژ خانه اش به عنوان دفتر کار استفاده کرد و در آن زمان چند کارمند بیشتر نداشت. آن ها کار خود را در زمینه مورد نظر شروع کردند. پس از گذشت مدتی یک خانه دو خوابه برای ادامه فعالیت های خود خریدند. آن ها در ابتدا وب سایت آزمایشی برای کار خود ساختند. سرانجام پس از تست های لازم، سایت آمازون در تاریخ ۱۶ جولای سال ۱۹۹۵ با مشارکت ۳۰۰ نفر آماده شد. آمازون نام خود را از رودخانه آمریکای جنوبی گرفته است. این سایت اولین کتاب خود را در ژوئیه ۱۹۹۵ به فروش رساند.
فروشگاه اینترنتی آمازون به صورت ۲۴ ساعته فعال بود و با سرعت زیاد در تجارت الکترونیکی پیشتاز شد. این سایت کاربر پسند به ترغیب مرورگرها برای ارسال نظرات درباره کتاب ها، پیشنهادات شخصی و جستجو برای کتاب های خارج از چاپ می پرداخت.
موفقیت سایت آمازون در همان ماه اول فوق العاده بود؛ به طوری که بدون هیچ تبلیغاتی کتاب های زیادی به فروش رسید و در عرض دو ماه میزان فروش این وب سایت به ۲۰ هزار دلار در هفته رسید. آمازون که در ابتدا کار خود را با فروش کتاب شروع کرده بود، در سال ۱۹۹۸ از محصولات دیگری در سایت رونمایی کرد. این محصولات اول سی دی و ویدئو بودند. سپس محصولات دیگری چون لباس، اسباب بازی، وسایل الکترونیکی و… به آن ها اضافه شد.
اگرچه بیشتر شهرت بزوس به خاطر آمازون است، اما او فراتر از آن در زمینه های دیگر هم فعالیت دارد. او در سال های بعد، وب سایت های معروفی چون DPReview ,IMDb, AIexaرا از آن خود کرد. همان طور که آمازون با گذشت زمان به وضع مالی بهتری می رسید، جف بزوس تولید محصولات دیجیتالی را در سال ۲۰۰۷ آغاز کرد و اولین کتاب خوان الکترونیک آمازون یعنی «کیندل» را به بازار ارائه کرد. کیندل یک کتاب خوان دیجیتال با اتصال اینترنت بی سیم بود که به مشتریان امکان خرید، بارگیری، خواندن و ذخیره تعداد زیادی از کتاب های مورد نیاز را می داد. آمازون در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که فروش کتاب های کیندل از فروش کتاب های گالینگور پیشی گرفته است.
آمازون شروع به ساخت نمایش ها و فیلم های تلویزیونی خود با بخش آمازون استودیو کرد. بزوس در سال ۲۰۱۱ از اولین تبلت آمازون با نام کیندل فایر رونمایی کرد. او در سال ۲۰۱۳ روزنامه واشنگتن پست را به همراه ناشران آن خریداری کرد. در همین سال نیز بزوس ایده ای در ارتباط با ارسال کالا با پهباد را عنوان کرد. علاوه بر این، جف بزوس در شرکت Blue Origin (فناوری مربوط به سفرهای فضایی) سرمایه گذاری کرد.
زندگی شخصی جف بزوس
جف بزوس درسال ۱۹۹۲ در یک مصاحبه شغلی با مکنزی توتل آشنا شد. مکنزی که در جستجوی شغل بود و برای انجام مصاحبه به شرکت آمده بود با بزوس، مصاحبه کننده شرکت، برای اولین بار ملاقات کرد. بزوس در مورد او چنین می گفت: «از همان روز اول به نظرم دختر باهوش، خوش فکر و جذابی آمد. پس از پذیرش مکنزی در مصاحبه این دو با هم همکار شدند و دفتر کار آن ها کنار هم بود. بر طبق گفته مکنزی خوش خنده گی جف عامل اصلی تعاملات شد. آن ها ۳ ماه با هم نامزد بودند و قبل از شروع کار آمازون در سال ۱۹۳۳ با یکدیگر ازدواج کردند.»
بعد از راه اندازی آمازون، مکنزی به عنوان اولین حسابدار شرکت کار خود را آغاز کرد. آن ها به ظاهر زندگی خوبی داشتند تا این که جف در ژانویه ۲۰۱۹ تصمیمشان مبنی بر طلاق را اعلام کرد. او چند ساعت بعد از اعلام طلاق، از رابطه پنهانی خود با لورن سانچز خبر داد. سانچز نیز در این زمان هنوز به طور رسمی از همسرخود طلاق نگرفته بود، ولی جدا از او زندگی می کرد. طی جریانات و توافقات طلاق جف بزوس ۳۸ میلیارد دلار از سهام آمازون را به مکنزی داد، اما این در مقابل ثروت جف بزوس چیز زیادی نبود و در واقع تنها ۴ درصد از سهام شرکت بزوس بود.
حقایقی جالب در مورد جف بزوس
۱- منبع اصلی درآمد جف بزوس سهام شرکت آمازون است. او به طور میانگین در هر ثانیه ۲۴۸۹ دلار درآمد کسب می کند.
۲- ثروت بزوس ۳۰ درصد کل درآمد ۱۰۰ دانشگاه برتر آمریکاست.
۳- در حالی که یک فرد با مدرک لیسانس در آمریکا در تمام دوران کاری خود می تواند ۲٫۲ میلیون دلار کسب کند، بزوس همین مبلغ را در ۱۵ دقیقه به دست می آورد.
۴- در حالی که بزوس هنوز در دوره دبیرستان بود، مرکزی برای ارتقا تفکر خلاق در دانش آموزان جوان ایجاد کرد.
۵- در ۷ فوریه ۲۰۱۹، بزوس مقاله ای آنلاین منتشر کرد که در آن دیوید پکر، دارنده شرکت آمریکا مدیا، را به اتهام تهدید به انتشار عکس های شخصی خود و لورن سانچز به «اخاذی و باج خواهی» متهم کرد.
جیم کری (۱۲ ژانویه)
یکی دیگر از افراد خارجی موفق متولد زمستان جیم کری است. اگر از علاقه مندان به دنیای سینما باشید، امکان ندارد که نام وی را نشنیده باشید. جیم یوجین کری معروف به جیم کری، بازیگر و کمدین مشهور در تاریخ ۱۷ ژانویه سال ۱۹۶۲ در نیومارکت، انتاریو، کانادا متولد شد. جیم در ۸ سالگی شروع به چهره پردازی در برابر آینه کرد و استعداد خود را کشف کرد.
خانواده جیم کری وضعیت مالی مناسبی نداشتند و او در سن نوجوانی مجبور بود علاوه بر مدرسه رفتن روزانه ۸ ساعت کار کند. وضعیت مالی آنها در مقطعی به قدری بد شده بود که او و برادرانش در کارخانه محل کار پدرش به عنوان نگهبان استخدام شده بودند و محل زندگیشان نیز یک کاروان بود. او در سن ۱۶ سالگی مدرسه را ترک کرد و به کار کمدی روی آورد. او با بازی در فیلم های «ایس ونچورا: کارگاه حیوانات» و «نمایش ترومن» به شهرت رسید.
فعالیت های شغلی و حرفه ای جیم کری
جیم کری در اوایل کار خود موفقیت چندانی به دست نیاورد و همین موضوع باعث به وجود آمدن تردیدهایی برای او شد. او با خود فکر می کرد که آیا در این راه می تواند موفق شود یا آن که تصورش به واقعیت نمی پیوندد؟ در کنار تلاش ها برای موفقیت در زمینه کمدی، مشکلات مالی خانواده او را در مضیقه قرار می داد. با گذشت زمان مشکلات مالی آن ها رفع شد و دیگر جیم می توانست روی علاقه خود تمرکز کند. او پس از مدت کوتاهی شغلی با درآمد ثابت در زمینه مورد علاقه اش پیدا کرد. در همین جریانات جیم با رادنی دنجر فیلد آشنا شد. طی این آشنایی رادنی دنجر فیلد با جیم قراردادی بست و بعد از آن او را به لاس وگاس برد.
جیم کری در سال ۱۹۸۲ توانست وارد استندآپ تلویزیونی An Evening at the Improve شود. علاوه بر این در همان سال در برنامه The Tonight Show حضور پیدا کرد. در این زمان جیم دیگر تا حدی معروف شده بود و تلاش خود را می کرد تا به سینما و تلویزیون راه پیدا کند. در سال ۱۹۸۰ برای انجام تست برنامه تلویزیونی Saturday Night Live شرکت کرد، اما مورد پذیرش قرار نگرفت، اما در سال های بعد به این هدف دست یافت. در سال ۱۹۸۴ در «کارخانه اردک» The Duck Factory و در سال های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ در سریال «رنگهای زنده» In Living Color نقش آفرینی کرد.
در سال ۱۹۸۳ وارد هالیوود شد و در فیلم تلویزیونی «معرفی جانت» نقشی را بر عهده گرفت. او در برنامه های تلویزیونی چون «کارخانه اردک» و «نقش عجیب جیم کری» به ایفای نقش پرداخت و این ها مقدمه ای برای حضور او در کمدی «در رنگ های زنده» شد.
در سال ۱۹۸۴ جیم کری در فیلم «نگهبانان یابنده» نقش آفرینی کرد که این بازی موفقیت زیادی را برای او به ارمغان آورد، اما موفقیت بزرگتر او زمانی بود که به عنوان نقش اول در فیلم «ایس ونچورا: کارگاه حیوانات» حضور یافت. از این زمان به بعد استعداد خاص او در زمینه طنز سبب شد کارهای بیشتری به او پیشنهاد شود.
زندگی شخصی جیم کری
کری در ۲۸ مارس سال ۱۹۸۷ با شخصی به نام ملیسا وومر، بازیگر سابق و پیشخدمت فروشگاه کمدی، ازدواج کرد. آن ها در ۶ سپتامبر سال ۱۹۸۷ صاحب یک فرزند دختر به نام جین ارین کری شدند. زندگی مشترک آن ها پایدار نبود و در سال ۱۹۹۵ از هم جدا شدند. پس از آن، کری با لورن هالی، ستاره فیلم «احمق و احمق تر»، ازدواج کرد که این ازدواج نیز دوام چندانی نداشت. مدتی بعد به بازیگر فیلم «من، خودم و آیرین» علاقه مند شد.
کری در سال ۲۰۰۵ با جنی مک کارتی، مدل و بازیگر، ملاقات کرد و در ماه ژوئن ۲۰۰۶ رابطه خود را با او علنی کرد. در آوریل ۲۰۱۰ هر دو به رابطه خود پایان دادند. علی رغم اختلافات و حواشی در رسانه ها، در اکتبر ۲۰۱۰ مک کارتی گفت: «من و جیم هنوز دوستان خوبی هستیم». کری در سال ۲۰۱۲ با کاتریونا وایت، که آرایشگر و اهل شهرستان تیپری ایرلند بود، آشنا شد، اما ۳ سال بعد یعنی در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵ وایت درگذشت. جین تنها فرزند جیم کری است.
فعالیت در زمینه نقاشی
جیم کری در یک محدوده زمانی در حرفه خود افت کرد و تصمیم گرفت نقاشی که یکی از علایقش بود را دنبال کند. در سال ۲۰۱۷ مستندی به نام «به رنگ نیاز داشتم» ساخت و در این مستند ۶ دقیقه ای از علاقه اش به نقاشی و مجسمه سازی صحبت کرد و کارهای خود را به نمایش گذاشت.
فیلم های جیم کری
- فیلم «کوه مس» و «همه چیز در طعم خوب» در سال ۱۹۸۳
- فیلم «پگی سو ازدواج کرد» در سال ۱۹۸۶
- فیلم «استخر مرده» و «دختران زمینی بی قید و بندند» در سال ۱۹۸۸
- فیلم «کادیلاک صورتی» در سال ۱۹۸۹
- فیلم «ایس ونچورا: کارگاه حیوانات»، «ماسک» و «احمق و احمق تر» در سال ۱۹۹۴
- فیلم «بتمن برای همیشه» و «ایس ونچورا: هنگامی که طبیعت فرا می خواند» در سال ۱۹۹۵
- فیلم «مرد کابلی» در سال ۱۹۹۶
- فیلم «دروغگو دروغگو» در سال ۱۹۹۷
- فیلم «نمایش ترومن» و«سیمون بیرچ» در سال ۱۹۹۸
- فیلم «مرد روی ماه» در سال ۱۹۹۹
- فیلم «من، خودم و آیرین» و «چگونه گرینیچ کریسمس را دزدید» در سال ۲۰۰۰
- فیلم «مجستیک» در سال ۲۰۰۱
- فیلم «بروس قادر مطلق» در سال ۲۰۰۳
- فیلم «درخشش ابدی یک ذهن پاک» و «سرگذشت ناگوار، داستان های لمونی اسنیکت» در سال ۲۰۰۴
- فیلم «شوخی با دین و جیک» در سال ۲۰۰۵
- فیلم «شماره ۲۳» در سال ۲۰۰۷
- فیلم «مرد بله گو» در سال ۲۰۰۸
- فیلم «دوستت دارم فیلیپ موریس» و «سرود کریسمس» در سال ۲۰۰۹
- فیلم «پنگوئن های آقای پاپر» در سال ۲۰۱۱
- فیلم «برت وانداستون باور نکردنی» و «کیک اس ۲» در سال ۲۰۱۳
- فیلم «احمق و احمق تر ۲» در سال ۲۰۱۴
- فیلم «گروه بد» و «جنایت های تاریک» در سال ۲۰۱۶
- فیلم «سونیک خارپشت» در سال ۲۰۲۰
برنامه های تلویزیونی جیم کری
- برنامه «رنگ های زنده»
- برنامه «سسمی استریت»
- «برنامه زنده شنبه شب»
- برنامه «اداره»
- برنامه «۳۰ راک»
- برنامه «شوخی کردن»
افتخارات و جوایز جیم کری
- کسب جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی در سال ۱۹۹۸
- کسب جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی در سال ۱۹۹۹
- کسب جوایز ام تی وی کمدی در سال های ۱۹۹۵، ۱۹۹۶، ۱۹۹۷، ۱۹۹۸، ۲۰۰۹
- کسب جوایز ام تی وی در سال های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹
- کسب جوایز ام تی وی در سال های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۱
کریستیانو رونالدو (۵ فوریه)
اما ششمین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان کریستیانو رونالدو است.کریستیانو رونالدو، فوتبالیست معروف پرتغالی، در ۵ فوریه سال ۱۹۸۵ در شهر مادیرا کشور پرتغال متولد شد. او در یک خانواده ۶ نفره زندگی می کرد که از لحاظ مالی در شرایط دشواری قرار داشتند. این وضعیت مالی آن قدر نابسامان بود که مادر کریستیانو تصمیم داشت وی را قبل از تولد سقط کند. رونالدو در سن ۲۰ سالگی پدر خود را به دلیل یک بیماری که با مصرف الکل تشدید شده بود از دست داد. او اکنون در پست مهاجم برای تیم ملی پرتغال و تیم باشگاهی رئال مادرید بازی می کند.
زندگی ورزشی کریستیانو رونالدو
کریستیانو در سن ۸ سالگی فعالیت خود را با عضویت در تیم فوتبال آندورینها آغاز کرد. بر طبق برخی گفته ها، عضویت او در این تیم به واسطه شغل پدرش بود که مسئولیت تدارکات آن جا را به عهده داشت. او پس از چند سال بازی در این تیم به یکی از باشگاه های بزرگ لیگ پرتغال یعنی «اسپورتینگ لیسبون» پیوست و در همین تیم بود که کم کم استعدادهای او رو به رشد نهاد. در همین دوران رونالدو به تفاوت بازی خود با دیگران پی برد.
دو گل نمایشی و زیبای رونالدو در سن ۱۶ سالگی باعث شد این بازیکن توجه تیم های زیادی را به خود جلب کند و در واقع یک شروع زیبا و رویایی را داشته باشد. پس از این، کریستیانو رونالدو مورد توجه یکی از مربی های بسیار بزرگ فوتبال یعنی «سر آلکس فرگوسن» قرار گرفت و همین موضوع سبب شد کریستیانو در سال ۲۰۰۳ به تیم منچستر یونایتد راه پیدا کند. رونالدو به دلیل پشتکار بالا و استعداد بی نظیرش خیلی زود توانست در این تیم به نتایج درخشانی برسد و به عنوان یکی از بزرگترین بازیکنان لیگ برتر شناخته شود. بازی های نمایشی و جذاب او همچنان ادامه داشت تا این که در سال ۲۰۰۸ توانست به عنوان بهترین فوتبالیست جهان برنده «جایزه توپ طلا» شود.
در سال ۲۰۰۹ تیم بزرگ رئال مادرید که علاقه زیادی به بازی کریستیانو رونالدو داشت، با قراردادی به ارزش ۹۴ میلیون یورو کریستیانو را از تیم منچستر یونایتد به تیم خود انتقال داد. این قرارداد تا آن زمان گران ترین قرارداد فوتبال بود. رونالدو با شروع فعالیت در تیم رئال مادرید همچون گذشته به بازی زیبا و بی نظیر خود در زمین فوتبال ادامه داد و حتی بیش از گذشته افتخار کسب کرد. او با انجام بازی های مختلف در تیم رئال مادرید رکورد های زیادی را برای خود ثبت کرد. با گذشت زمان و بالاتر رفتن سن، نه تنها مهارت او در زمین فوتبال کم نشد، بلکه سال به سال بهتر عمل کرد. او تا به امروز توانسته است ۵ توپ طلا کسب کند.
کریستیانو رونالدو علاوه بر موفقیت هایش در تیم های باشگاهی در تیم ملی کشور خود پرتغال بسیار خوب عمل کرده و نقش موثر او در این تیم همواره مشهود بوده است. تیم ملی پرتغال با حضور کریستیانو رونالدو و نقش آفرینی خوب او موفق شد در مساابقات یورو ۲۰۱۶ به مقام قهرمانی دست یابد؛ افتخاری که تا قبل از این تجربه نکرده بود.
زندگی شخصی کریستیانو رونالدو
رونالدو دارای فرزند پسری به نام «کریستیانو» است که در ۱۷ ژوئن سال ۲۰۱۰ در آمریکا متولد شد. کریستیانو رونالدو تاکنون از هویت مادر «کریستیانو» صحبتی به میان نیاورده است. بر اساس گفته رونالدو، او در مورد این مساله فقط با پسرش صحبت خواهد کرد؛ آن هم زمانی که او فردی بزرگسال باشد. رونالدو در همان سال تولد «کریستیانو» با یک مدل روسی وارد رابطه ای جدی شد که این رابطه پس از ۵ سال به پایان رسید. بعد از این رابطه رونالدو رابطه خیلی جدی نداشت تا این که با «جورجینا رودریگز» وارد رابطه شد و این رابطه نسبت به روابط گذشته شکل جدی تری به خود گرفت.کریستیانو و جورجینا در سال ۲۰۱۷ از طریق رحم اجاره ای صاحب فرزند دوقلویی به نام ها متیو و ایوا شدند. پس از آن نیز صاحب دختری به نام «الانا مارتینا» شدند. رونالدو تا به اکنون دارای ۴ فرزند است.
مهارت های رونالدو در زمین فوتبال
کریستیانو رونالدو را می توان به عنوان یکی از سریع ترین فوتبالیست ها در سطح جهان دانست. علاوه بر این او صاحب رکورد بلندترین پرش در میان سایر فوتبالیست های جهان است. حرکات نمایشی، سرعت بالا و شوت های پرقدرت در زمین بازی او را به بازیکنی برجسته تبدیل کرده است. قدرت گل زنی بالای وی از دیگر مواردی است که او را در این مستطیل سبز از سایرین متمایز می کند.
تغذیه کریستیانو رونالدو
رونالدو علیرغم این که یکی از ورزشکاران بزرگ جهان است از خوردن غذاهای خوشمزه ای که سایر ورزشکاران ممکن است از خوردن آن امتناع کنند، صرف نظر نمی کند. تصاویر منتشر شده از میز غذای او نشان می دهد که علاقه مند به شیرینی جات، گوشت آماده، پنیر اروپایی، میوه تازه، قهوه و آب میوه است. رونالدو تمایل زیادی به خوردن میوه و نوشیدن آب میوه دارد و هلو، سیب و آب آناناس از خوراکی های مورد علاقه او است. او به خوراک ماهی نیز علاقه زیادی دارد؛ به طوری که در بسیاری از وعده های غذاییش ماهی به چشم می خورد. او به دلیل تمرینات زیاد و ورزش های سخت در طول روز مایعات بسیاری مصرف می کند. بر طبق گفته خودش غذاهای کاملی مانند میوه تازه، سبزیجات، غلات کامل و پروتئین را در برنامه غذایی خود دارد. وی بارها عنوان کرده که از مصرف نوشیدنی های الکلی خودداری می کند و نوشیدنی های طبیعی را ترجیح می دهد.
ثروت رونالدو و فعالیت های خیرخواهانه او
اگرچه رونالدو در زمان کودکی روزهای سختی را گذراند و خانواده اش از لحاظ مالی در وضعیت نابسامانی بودند، او از هیچ تلاشی برای رشد و پیشرفت خود فروگذار نکرد. تلاش های فراوان او سرانجام وی را به یکی از برترین فوتبالست های تاریخ جهان تبدیل کرد. او اکنون از ثروتمندترین بازیکنان جهان است و بخش بزرگی از درآمد او مربوط به قراردادش با تیم رئال مادرید و کمپانی نایک است. علاوه بر این ها، او با شرکت هایی مانند هربالایف، کاسترول، سامسونگ و کی اف سی قراردادهای تجاری دارد.
یکی از علاقه مندی های رونالدو که برای آن هزینه زیادی صرف می کند، خرید ماشین های لوکس و گران قیمت است؛ به گونه ای که در پارکینگ منزلش ماشین هایی مانند مازراتی، لامبورگینی، بنتلی، پورشه، مرسدس و… دیده می شود. او علاوه بر صرف هزینه برای منزل و ماشین های لوکس، هزینه های زیادی به امور خیرخواهانه و انسان دوستانه اختصاص می دهد. از جمله فعالیت های خیرخواهانه او می توان به این موارد اشاره کرد:
در سال ۲۰۱۴ وقتی رونالدو متوجه جمع آوری پول برای جراحی مغز یک پسر ۱۰ ساله شد، نه تنها کفش ها و لباس های ورزشی خود را برای کمک به او اهدا کرد، بلکه مخارج درمانش را نیز به عهده گرفت. او مبلغ ۸۳۰۰۰ دلار برای این جراحی هزینه کرد.
همچنین گفتنی است که در سال ۲۰۰۸ یک مجله بریتانیایی به دلیل توهین به رونالدو مجبور به پرداخت جریمه به وی شد. رونالدو بعد از دریافت جریمه آن را به مراکز خیریه زادگاهش اهدا کرد. علاوه بر این، ۱۶۵۰۰۰ دلار برای ساخت بیمارستان محلی برای درمان بیماران مبتلا به سرطان اختصاص داد.
رونالدو در سال ۲۰۱۷ یکی از لباس های خود را فروخت و پول آن را به یک مرکز نگهداری از ۸۰ سگ بی خانمان اهدا کرد.
افتخارات و جوایز کریستیانو رونالدو
- برنده توپ طلای اروپا در سال های ۲۰۰۸، ۲۰۱۳، ۲۰۱۴، ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷
- کسب عنوان بهترین بازیکن سال سر مت بازبی در سال های ۲۰۰۴-۲۰۰۳
- بازیکن جوان سال پی اف ای در سال ۲۰۰۷-۲۰۰۶
- بازیکن سال اتحادیه نویسندگان فوتبالی در سال ۲۰۰۷-۲۰۰۶، ۲۰۰۸-۲۰۰۷
- بازیکن فصل لیگ برتر انگلیس در سال ۲۰۰۷-۲۰۰۶، ۲۰۰۸-۲۰۰۷
- آقای گل لیگ برتر انگلیس در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۷
- برنده کفش طلای اروپا در سال های ۲۰۰۸-۲۰۰۷، ۲۰۱۱-۲۰۱۰، ۲۰۱۴-۲۰۱۳ و ۲۰۱۵-۲۰۱۴
- بازیکن سال مجله ورلد ساکر در سال های ۲۰۰۸، ۲۰۱۳، ۲۰۱۴
- برنده جایزه پوشکاش فیفا در سال ۲۰۰۹
- آقای گل لالیگا در سال های ۲۰۱۱-۲۰۱۰، ۲۰۱۴-۲۰۱۳، ۲۰۱۵-۲۰۱۴، ۲۰۱۷-۲۰۱۶
- جوان اول فوتبال اروپا در سال ۲۰۰۴
- آقای گل کوپادل ری در سال ۲۰۱۱-۲۰۱۰
- آقای گل یورو در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲
- بهترین بازیکن لالیگا در سال ۲۰۱۴-۲۰۱۳
- بهترین فوروارد لالیگا در سال ۲۰۱۴-۲۰۱۳
- بهترین گل لالیگا در سال ۲۰۱۴-۲۰۱۳
- ارزشمند ترین بازیکن لالیگا در سال ۲۰۱۳-۲۰۱۲
- بهترین مهاجم لیگ قهرمانان اروپا در فصل ۲۰۱۷-۲۰۱۶
چارلز دیکنز (۷ فوریه)
اگر از علاقهمندان به دنیای ادبیات باشید، قطعا نام چارلز دیکنز، هفتمین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان، برایتان بسیار آشنا خواهد بود. چارلز جان هوفام دیکنز، نویسنده معروف انگلیسی، در فوریه سال ۱۸۱۲ در جزیره پورتس شهر پورتسموث بریتانیا به دنیا آمد.
چارلز دیکنز با علاقه بسیاری به مطالعه رمان های «توبیاس اسمولت» و «هنری فیلدینگ» می پرداخت. خانواده چارلز از نظر وضع مالی تقریبا ثروتمند بودند و چارلز برای مدتی در مدرسه خصوصی «ویلیام گیلز» به تحصیل پرداخت، اما وقتی پدرش دچار بدهی های فراوان شد، اوضاع زندگی آن ها تغییر کرد و پدرش به علت بدهی های فراوان در زندان «مارشالسی» زندانی شد.
چارلز در سن ۱۲ سالگی مجبور به ترک مدرسه و کار در کارخانه قایق سازی در امتداد رودخانه تیمز شد. او در همان سن کم دوران سختی را گذرانده بود و مجبور بود مخارج خانواده را تامین کند. چارلز در کارخانه قایق سازی روزانه ۱۰ ساعت مشغول به کار بود و دستمزد او هفته ای ۶ شلینگ بود. پس از گذشت مدتی با دریافت ارثی از طرف خانواده پدری، وضعیت مالی خانواده دیکنز بهبود پیدا کرد. با وجود این موضوع، مادر چارلز به خاطر بدهی های خود به کارخانه، او را از ادامه کار باز نداشت و چارلز نیز مادرش را نبخشید. اوضاع زندگی چارلز و دلخوری ها و رنجش هایش درونیات او را شکل می داد.
در سال ۱۸۲۷ و ۱۸۲۸ یعنی وقتی که چارلز ۱۵ سال سن داشت، در دفتر وکالت الیس و بلک مور به عنوان منشی شروع به کار کرد. او در طول این مدت تمام فکرش متمرکز بر نوشتن بود. الگوی او در نوشتن «توماس گورنی»، یک شخص با مهارت در زمینه تند نویسی، بود. چارلز با یادگیری این مهارت توانست کار خود را به عنوان خبرنگار در پارلمان بریتانیا آغاز کند. او در ابتدا منشی و تند نویس یکی از نمایندگان مجلس عوام شد و بعد از آن به عنوان خبرنگار روزنامه «مورنینگ کرونیکل» در پارلمان شروع به کار کرد.
زندگی شخصی چارلز دیکنز
در سال ۱۸۳۰ چارلز با شخصی به نام «ماریا بیدنل» دیدار کرد و اولین عشق خود را تجربه کرد ولی در نهایت رابطه آن ها با نارضایتی خانواده دختر روبه رو شد.
در سال ۱۸۳۶ چارلز با «کاترین تامپسون هوگارتس»، دختر جورج هورگاتن، ویراستار روزنامه عصر، ازدواج کرده و زندگی خود را شروع کردند. ثمره این ازدواج دو فرزند برای آن ها بود.
پایان زندگی چارلز دیکنز
چارلز دیکنز سرانجام در تاریخ ۹ ژوئن سال ۱۸۷۰ بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت. بر اساس وصیت خود چارلز مراسم تدفینش به صورت ساده و معمولی برگزار شد.
آثار چارلز دیکنز
- کتاب «آقای پیکویک» در سال ۱۸۳۷
- کتاب «الیور توئیست» در سال ۱۸۳۸
- کتاب «نت کلاس نیکلبی» در سال ۱۸۳۹
- کتاب «دکان کهنه شگفت» در سال ۱۸۴۰
- کتاب «بارنابی روج» در سال ۱۸۴۱
- کتاب «سرود کریسمس» در سال ۱۸۴۳
- کتاب «زندگی و ماجراجویی های مارتین چوزلویت» در سال ۱۸۴۴
- کتاب «دامبی و پسر» در سال ۱۸۴۸
- کتاب «دیوید کاپرفیلد» در سال ۱۸۵۳
- کتاب «خانه غمزده» در سال ۱۸۵۳
- کتاب «دوران مشقت» در سال ۱۸۵۴
- کتاب «دوریت کوچک» در سال ۱۸۵۷
- کتاب «داستان دو شهر» در سال ۱۸۵۹
- کتاب «آرزوهای بزرگ» در سال ۱۸۶۱
- کتاب «دوست مشترکمان» در سال ۱۸۶۵
- کتاب «عبور ممنوع» در سال ۱۸۶۷
- کتاب «اسرار ادوین درود» در سال ۱۸۷۰
- نشر، ویراستاری و نویسندگی روزنامه «رواواژه» (۱۸۵۰-۱۸۵۹) و «تمام سال» (۱۸۵۸-۱۸۷۰)
ادیسون (۱۱ فوریه)
معروفیت توماس ادیسون، هشتمین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان، آن چنان بزرگ است که نام وی بر کسی پوشیده نیست و همه از کوچک و بزرگ او را می شناسند. توماس آلوا ادیسون، مخترع، کارآفرین و تاجر آمریکایی در ۱۱ فوریه سال ۱۸۴۷ در میلان اوهایون متولد شد. پدر او ساموئل اوگدن ادیسون و مادرش نانسی متیوز الیوت بود. آن ها یک خانواده نه نفره بودند و ادیسون هفتمین و آخرین فرزند خانه بود. پدرش یک فعال سیاسی تبعیدی از کانادا بود. او در دوران کودکی به همراه خانواده از نوا اسکوشیا به آمریکا آمده بود. ادیسون از نظر شنوایی تا حدی مشکل داشت و معتقد بود این مقیاس از ناشنوایی او را به موفق ترین دانشمند تبدیل کرده است.
ادیسون در راه آهن
ادیسون در سن ۱۲ سالگی پدر و مادرش را متقاعد کرد که به او اجازه دهند روزنامه ها را به مسافران خط راه آهن بفروشد. ادیسون با سو استفاده از دسترسی خود به بولتن های خبری که هر روز به دفتر ایستگاه های تلویزیونی تایپ می شد، شروع به انتشار روزنامه کوچک خود به نام Grand Trunk Herald کرد. مقالات به روز روزنامه مورد توجه مسافران قرار گرفت؛ این اولین اقدامی بود که می توانست تبدیل به یک رشته طولانی از کارآفرینی شود، چرا که ادیسون جایی نیازی را دید و از این فرصت استفاده کرد و سعی در رفع آن نیاز کرد.
ادیسون همچنین از دسترسی خود به راه آهن برای انجام آزمایشات شیمیایی در آزمایشگاه کوچک مستقر در ماشین حمل بار قطار استفاده کرد. آتش سوزی شیمیایی طی یکی از آزمایشات شروع شد و ماشین آتش گرفت.
وقتی که ادیسون برای راه آهن کار می کرد، یک ماجرای تقریبا غم انگیز اتفاق افتاد. ادیسون در این زمان یک کودک سه ساله را از افتادن به زیر قطار نجات داد. پدر آن کودک برای تشکر از ادیسون به او آموزش راه اندازی تلگراف داد. او در ۱۵ سالگی به اندازه کافی آموخته بود تا به عنوان یک اپراتور تلگراف مشغول به کار شود.
در سال ۱۸۶۶، ادیسون در ۱۹ سالگی به لوییزویل، کنتاکی نقل مکان کرد و در آسوشیتدپرس کار کرد. شیفت شب به او این امکان را می داد که بیشتر وقت خود را به مطالعه و آزمایش بگذراند. او سبکی بدون محدودیت در تفکر و پرسش را به وجود آورد و با بررسی و آزمایش عینی مسائل را به خود ثابت کرد.
داستان مادر توماس ادیسون
درحالی که فقط ۳ ماه از رفتن ادیسون به دبستان می گذشت، مدیر مدرسه او را اخراج کرد و دلیلش برای این کار باور او به بازیگوشی و کودن بودن ادیسون بود. او بر این عقیده بود که وجود این بچه می تواند مانعی برای پیشرفت سایر دانش آموزان باشد. بعد از این اتفاق، مادر ادیسون خود آموزش فرزندش را به عهده گرفت.
روایتی که در این مورد وجود داشته این است که ادیسون با یک یادداشت از طرف معلم به خانه آمد و یادداشت را به مادرش داد. وقتی که مادر ادیسون یادداشت را می خواند، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود به پسرش در مورد متن نامه این گونه گفت: «فرزند شما یک نابغه است و چون این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید و از این زمان به بعد در خانه به او آموزش دهید.»
پس از گذشت سال ها از این ماجرا و مرگ مادر ادیسون، او که دیگر بزرگترین مخترع قرن شده بود روزی که در خانه به مرور خاطرات می پرداخت برگه ای را در شکاف دیوار دید. برگه همان یادداشتی بود که معلم برای مادر ادیسون فرستاده بود. در آن کاغذ چنین نوشته بود: «کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم». ادیسون با خواندن یادداشت بسیار متاثر شد و درباره این موضوع در خاطرات خود نوشت: «توماس الوا ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد.»
اختراعات ادیسون
توماس ادیسون اختراعات زیادی در زمینه تولید برق، ارتباطات جمعی، ضبط صدا و تصاویر محرک را در کارنامه خود دارد. ادیسون در طول مدت زندگانی خود ۱۳۶۸ اختراع را به ثبت رساند. برخی از این اختراعات عبارتند از:
- دستگاه الکتریکی شمارش آرا
ادیسون در سن ۲۱ سالگی در اوقات فراغت خود یک ضبط کننده رای گیری الکترونیکی را برای شمارش سریع آرا در قوه مقننه طراحی و اختراع کرد. این اختراع سرآغازی برای سایر اختراع های او چون لامپ الکتریکی، دوربین فیلم برداری، باتری، گرامافون، کینتوگراف، فونوگراف (دستگاه ضبط صدا) و تلسکرایپ بود.
- تلگراف چهارگانه
یکی از ابداعات ادیسون ساخت تلگراف چهارگانه برای وسترن یونیون بود، اما جی گولد، سرمایه دار راه آهن، این اختراع را از وسترن یونیون ربود و بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار پول نقد، اوراق قرضه و… به ادیسون پرداخت کرد.
- گرامافون
ادیسون در دسامبر سال ۱۸۷۷دستگاهی را برای ضبط صدا ایجاد کرد؛ آن دستگاه گرامافون بود. نوآوری وی متکی به سیلندرهای روکش دار با دو سوزن بود که یکی از آن ها برای ضبط صدا و دیگری برای پخش بود. اگرچه از نظر تجاری تا یک دهه بیشتر قابل استفاده نبود، این گرامافون شهرت جهانی برای او به ارمغان آورد؛ به خصوص هنگامی که این دستگاه توسط ارتش ایالات متحده برای انتقال موسیقی به نیروهای خارج از کشور در طول جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفت. از جمله دلایل ادیسون برای اختراع گرامافون ضبط آرزو ها و آخرین کلمات افراد پیش از مرگ آن ها بود.
- لامپ روشنایی
اگر چه ادیسون مخترع اولین لامپ نبود، اما از نظر فناوری کمک کرد تا مردم از آن بهره مند شوند. پس از اختراع اولین لامپ قوس الکتریکی هامفری دیوی، مخترع انگلیسی، لامپ رشته ای کارآمد را ادیسون به کمال رساند.
- تصویر متحرک
ادیسون در ۲۳ آوریل ۱۸۹۶ با نمایش اولین فیلم در جهان در سالن موسیقی Koster و Bial شهر نیویورک اولین شخصی بود که یک فیلم سینمایی را به نمایش گذاشت.
- عروسک سخنگو
اولین نسخه های عروسک سخنگو به وسیله ادیسون اختراع شد.
- قلم الکتریکی
قلم الکتریکی از دیگر اختراعات ادیسون است. دستگاه خالکوبی در واقع نسخه ای بهبود یافته و پیشرفته از قلم الکتریکی توماس ادیسون است.
فعالیت های ادیسون در زمینه کارآفرینی و مدیریت
ادیسون علاوه بر اختراع، در زمینه کار آفرینی و مدیریت نیز مجرب و با مهارت بود؛ به طوری که اولین نمونه های تولید انبوه را در کارخانه خود به اجرا درآورد. همچنین او موسس اولین مرکز تحقیقات صنعتی است. ادیسون آزمایشگاهی در منلوپارک کالیفرنیا داشت که تجهیزات آن از تاریخ سازترین آزمایشگاه های آمریکا است. بسیاری از اختراعات ادیسون در همین آزمایشگاه پیگیری می شد یا به سرانجام می رسید. این آزمایشگاه تنها آزمایشگاه ادیسون نبود، زیرا مدتی بعد آزمایشگاه های مختلفی را در سایر نقاط آمریکا بنیان نهاد که در این راه اشخاصی چون هنری فورد و هاروی فیرستون با او همکاری کردند. توماس ادیسون با ۱۰۹۳ سند ثبت اختراع یا پتنت ثبت شده، رکورد بیشترین تعداد پتنت را برای خود ثبت کرده است.
زندگی شخصی ادیسون
ادیسون در سال ۱۸۷۱ میلادی با مری استیلول که ۱۶ سال سن داشت و کارمند یکی از مشاغل او بود، ازدواج کرد. این زوج در سال ۱۸۷۵ میلادی به دلیل این که تجربه کافی در زمینه هزینه زندگی و کسب درآمد نداشتند، به مشکلات زیادی برخوردند. ادیسون و مری صاحب سه فرزند به نام های ماریون استل ادیسون، توماس آلوا ادیسون جونیور و ویلیام لزلی ادیسون شدند. در سال ۱۸۸۴ مری در ۲۹ سالگی به دلیل تومور مغزی و یا اوردوز داروی مورفین از دنیا رفت.
ادیسون در سال ۱۸۸۶ در سن ۳۹ سالگی با دختری به نام مینا میلر که ۱۹ سال از او کوچکتر بود ازدواج کرد. مینا میلر فرزند یک مخترع معروف به نام لوئیس میلر بود. ادیسون از این ازدواج صاحب سه فرزند به نام های مدلین ادیسون، چارلز ادیسون و تئودور میلر ادیسون شد.
اختلافات میان تسلا و ادیسون
ادیسون زمانی نسبتا طولانی با نیکولا تسلا نابغه مهندسی برق در رقابت بود. تسلا که فردی تحصیلکرده بود و نبوغ بالایی داشت، برای مدتی یکی از کارمندان ادیسون بود. در سال ۱۲۶۴ همکاری این دو با هم پایان یافت و مسیر آن ها از هم جدا شد، اما اختلاف و کشمکش ها در مجامع عمومی بین آن ها ادامه داشت. اختلاف اصلی این دو بر سر برق جریان مستقیم (ادیسون) و برق جریان متناوب (تسلا) بود.
پس از گذشت چندین سال تسلا با فردی به نام جرج وستینگ هاوس از رقیبان اصلی ادیسون همکاری خود را آغاز کرد که این همکاری موجب دشمنی ها و مسائل بسیاری شد. در جریان این رقابت ها ادیسون برای فریب افکار عمومی در مورد خطرات جریان متناوب نمایش هایی را ترتیب می داد که در آن ها به بدن حیوانات برق متصل می کردند. در یکی از معروفترین این گونه نمایش ها فیلی به نام تاپسی بود که در جریان این امر کشته شد.
مشکل کم شنوایی او
ادیسون در سن ۱۲ سالگی دچار مشکلات شنوایی شد. علت ناشنوایی وی به دلیل بروز تب سرخ در دوران کودکی و عفونت های مکرر گوش میانی درمان نشده گزارش شده است. او متعاقبا داستان های ساختگی درباره علت ناشنوایی خود داشت. از آنجا که یک گوش او کاملا ناشنوا بود و گوش دیگر او به سختی می شنید، ادعا می شود که ادیسون با قرار دادن دندان های خود در چوب به یک نوازنده موسیقی یا پیانو گوش می دهد تا امواج صوتی در جمجمه او را جذب کند. با بالاتر رفتن سن ادیسون معتقد شد که کم شنوایی باعث می شود از حواس پرتی پرهیز کند و راحت تر روی کار خود تمرکز کند. مورخان و متخصصان پزشکی امروزی اظهار داشتند که وی ممکن است ADHD داشته باشد.
پایان زندگی ادیسون
ادیسون سرانجام در ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱ در سن ۸۴ سالگی به دلیل بیماری دیابت از دنیا رفت. او را پشت خانه اش در گلنمونت دفن کردند. هنری فورد قبل از مرگ ادیسون آخرین نفس های وی را در یک لوله آزمایشگاهی ذخیره کرد. علاوه بر این یک ماسک مرگ از روی صورت و دست های ادیسون طراحی شد. به احترام ادیسون پس از مرگ وی چراغ های الکتریکی کشور به مدت یک دقیقه خاموش شد. ادیسون تا زمان مرگ یکی از شناخته شده ترین و مورد احترام ترین آمریکایی ها در جهان بود. او در صف اول انقلاب فناوری آمریکا قرار داشت و زمینه را برای دنیای الکتریکی مدرن فراهم کرد.
جوایز و افتخارات ادیسون
- دریافت عنوان لژیون دونور از طرف رئیس جمهور فرانسه در سال ۱۸۸۱
- دریافت مدال ماتئوچی در سال ۱۸۸۷
- عضویت در انجمن سلطنتی علوم سوئد در سال ۱۸۹۰
- دریافت جایزه مدال اسکات در سال ۱۸۸۹
- دریافت مدال ادوارد لانگسترث در سال ۱۸۸۹
- دریافت مدال آمریکایی جان فریتز در سال ۱۹۰۸
- دریافت مدال اختصاصی فرانکلین از طرف موسسه فرانکلین در سال ۱۹۱۵
- دریافت نشان خدمات برجسته نیروی دریایی ایالات متحده در سال ۱۹۲۰
- دریافت جایزه اختصاصی از انجمن مهندسان برق آمریکا در سال ۱۹۲۳
- دریافت مدال طلای کنگره و عضویت در آکادمی ملی علوم
- نامگذاری روز تولد نیوتن، ۱۱ فوریه، به عنوان روز مخترع
مکان هایی که یادآور ادیسون هستند
- شهر ادیسون در نیوجرسی
- دانشگاه ایالتی توماس ادیسون
- دبیرستان ها و دانشکده های مختلف با نام ادیسون
- سه پل به نام ادیسون در نیوجرسی، فلوریدا و اوهایو
- برج و موزه ادیسون در نیوجرسی
- موزه ادیسون در شهر بیمونت تگزاس
- شرکت بزرگ جنرال الکتریک
مایکل جردن ( ۱۷ فوریه)
مایکل جردن نهمین فرد از لیست افراد موفق متولد زمستان است. مایکل جردن، بسکتبالیست معروف آمریکایی، در ۱۷ فوریه سال ۱۹۶۳ در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. پدر او جیمز سرپرست بخش تجهیزات یک کارخانه و مادرش کارمند بانک بود. خانواده آن ها هفت نفر جمعیت داشت و مایکل چهارمین فرزند خانواده بود. آن ها اوایل در بروکلین نیویورک زندگی می کردند، اما در سال ۱۹۶۰ به شهر ویلمینگتون مهاجرت کردند.
مایکل جردن با تلاش و پشتکار فراوانی که در حوزه بسکتبال داشت، امروزه به عنوان با ارزش ترین بازیکن NBA و بزرگترین بازیکن بسکتبال در سطح جهان شناخته می شود. او در سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ به دوران اوج خود رسید؛ دورانی که در آن مهارت فوق العاده ای از خود نشان داد.
دوران کودکی و نوجوانی مایکل جردن
پدر مایکل یکی از افراد تاثیرگذار در روی آوردن مایکل به بسکتبال بود. او یک زمین بسکتبال در حیاط خلوت خانه درست کرد و مایکل با تشویق پدر و مادر شروع به یادگیری بسکتبال کرد. مایکل به همراه برادرش لری جردن در حیاط خلوت خانه به تمرین بسکتبال می پرداخت. اگرچه لری جردن شهرت مایکل را ندارد، ولی او هم در زمینه بسکتبال حرفه ای دارای مهارت بسیار بالایی است. مایکل و لری در طول شبانه روز با یکدیگر به تمرین بسکتبال می پرداختند. در این زمان لری که یک سال بزرگتر از مایکل بود، قوی تر عمل می کرد، اما امتیاز ویژه ای که مایکل داشت قد بلندش بود.
مایکل در اواخر سال های مدرسه در رشته های ورزشی بیسبال، بسکتبال و فوتبال فعالیت خود را آغاز کرد. در سال های دبیرستان بازی خوب مایکل مورد توجه قرار گرفت. یک بار نزدیک بود به عنوان بازیکن تیم اول مدرسه انتخاب شود اما دوست او هاروست اسمیت که قد بلندتری داشت، این فرصت را به دست آورد. با این وجود مایکل امید خود را از دست نداد و در تیم دوم مدرسه مهارت خود را به نمایش گذاشت. او با کسب امتیازت بالا توجه مربیان را به خود جلب کرد. مایکل علاوه بر اینکه بازی خوبی به نمایش گذاشت، طی یک سال، ۱۰ سانت به قدش افزوده شد و توانست به تیم اول دبیرستان راه پیدا کند.
دوران تحصیل در دانشگاه کارولینای شمالی
جردن با موفقیت هایی که در تیم بسکتبال دبیرستان به دست آورد، توانست دعوت نامه های بسیاری از دانشگاه های مختلف دریافت کند. مایکل پس از دریافت پیشنهادات متعدد در نهایت رشته جغرافیای فرهنگی دانشگاه کارولینای شمالی را انتخاب کرد. او همزمان با تحصیل در دانشگاه، بسکتبال را به صورت حرفه ای ادامه داد. در این زمان آشنایی با اسمیت، سرمربی تیم بسکتبال دانشگاه، یکی از اتفاقات خوب در زندگی مایکل جردن بود، زیرا راه رسیدن به پیشرفت را برای او هموار کرد.
مایکل با وارد شدن به تیم بسکتبال دانشگاه افتخارات زیادی برای خود و تیم به دست آورد و به ستاره تیم تبدیل شد. در همان سال اول بازی در دانشگاه به عنوان بهترین بازیکن از طرف کنفرانس غرب معرفی شد و کمی بعد به مقام قهرمانی در این کنفرانس رسید. او موفق شد در کنفرانس غرب لیگ دانشگاهی به عنوان امتیاز آورترین بازیکن شناخته شود. در مسابقات المپیک ۱۹۸۴ به عنوان یکی از بهترین ملی پوشان بسکتبال آمریکا به مدال طلا دست پیدا کرد.
زندگی ورزشی مایکل جردن
مایکل با گذشت سه سال همکاری با تیم دانشگاه کارولینای شمالی آن جا را ترک کرد و به لیگ حرفه ای NBA پیوست. او فعالیت خود را به صورت حرفه ای تر در تیم شیکاگو آغاز کرد. وقتی مایکل به تیم شیکاگو وارد شد، تیم شرایط خوبی نداشت و با شکست های پی در پی روبرو بود. مایکل جردن قبل از این که تحصیلات خود را به اتمام برساند، برای پیوستن به تیم شیکاگو بولز از کالج خارج شد. حضور مایکل کمک شایانی به تیم شیکاگو بولز کرد؛ به طوری که این تیم مرحله پلی آف را با موفقیت پشت سر گذاشت. مایکل جردن خود به تنهایی تاثیرات عظیمی بر روی تیمش داشت.
مایکل به مدت ۱۵ فصل برای اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا (NBA) بازی کرد. تیم های شیکاگو بولز و واشنگتن ویزاردز تیم هایی بودند که در آن ها حضور داشت. مایکل در فصل دوم بازی در NBA با یک مصدومیت روبرو شد، ولی توانست خیلی زود خود را به بازی های تیم برساند. از موفقیت های او در این فصل کسب ۳۰۰۰ امتیاز برای تیم بود. او دومین بازیکنی بود که به این افتخار دست پیدا می کرد. ویلت چمبرلین قبل از او این موفقیت را کسب کرده بود. در فصل های بعدی نیز نتایج بازی های مایکل رو به رشد بود. او با رکوردها و امتیازات بی نظیر توانست تیم شیکاگو بولز را به فینال NBAو بازی در برابر تیم لس آنجلس لیکرز برساند. در سال ۱۹۹۱ مایکل برای دومین بار جایزه با ارزش ترین بازیکن سال NBA را دریافت کرد. او در طول دوران ورزشی خود ۵ بار موفق به کسب این عنوان گردید.
ورود جردن به ورزش بیسبال
در سال ۱۹۹۳ که تیم شیکاگو بولز به قدرت و توانایی بالایی در NBAرسیده و قهرمانی های متوالی کسب کرده بود، مایکل جردن به طرز عجیبی تصمیم گرفت بسکتبال را رها کند و به ورزش بیسبال بپردازد. او تحت تاثیر مرگ پدرش در آن سال این تصمیم را گرفته بود. در سال ۱۹۹۵ مایکل دوباره به تیم خود برگشت و قهرمانی های پی در پی را از سر گرفت. در سال ۱۹۹۸-۱۹۹۷ مایکل بازنشسته شد، اما مسابقات را رها نکرد و برای تیم خود واشنگتن دو فصل دیگر را بازی کرد.
فعالیت های شغلی مایکل جردن
مایکل جردن علاوه بر فعالیت در زمینه ورزش در حوزه کارآفرینی نیز فردی موفق است و اکنون به عنوان یک کارآفرین برجسته شهرت دارد. همچنین، مایکل مالک و رئیس تیم بسکتبال شارلوت هورنتس است. مایکل در سال ۲۰۰۶ مدیریت بخشی از این تیم را بر عهده داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۰ با خرید بخش دیگر سهام تیم مدیریت کامل آن را بر عهده گرفت. او با برندهای زیادی از جمله نایک ایر جردن همکاری داشته است. علاوه بر این ها، مایکل در سال ۱۹۹۶ با بازی در فیلمی به نام «هرج و مرج فضایی» وارد حوزه سینما نیز شد.
در آمد و ثروت مایکل جردن
مایکل جردن دارای یک خانه بسیار بزرگ در شهر هایلند پارک ایلینویز است که امکاناتی فوق العاده دارد. این خانه شامل ۹ اتاق خواب، ۱۷ حمام، یک گاراژ به همراه ۱۵ ماشین و یک زمین فوتبال سرپوشیده است. از جمله ماشین هایی که مورد استفاده مایکل بوده است، می توان به فراری، پورشه و تویوتا اشاره کرد. مایکل در کنار ماشین ها یک هواپیمای شخصی به ارزش ۵۰ میلیون دلار دارد.
افتخارات و جوایز مایکل جردن
- کسب جایزه با ارزش ترین بازیکن NBA برای ۵ بار
- حضور در تیم منتخب NBA برای ۱۰ بار
- حضور در بازی ستارگان NBA برای ۱۴ بار
- امتیاز آورترین بازیکن فصل NBA برای ۱۰ بار
- بیشترین توپ ربایی فصل برای ۶ بار
- کسب جایزه بهترین بازیکن مرحله حذفی در NBA
- کسب جایزه بهترین مدافع سال NBA
استیو جابز (۲۴ فوریه)
دهمین نفر از لیست افراد خارجی موفق خارجی استیو جابز است. جابز بنیانگذار شرکت اپل در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سان فرانسیسکو، کالیفرنیا متولد شد. پدر او عبدالفتاح جان جندلی و مادرش جوئن شیبل نام داشتند و هر دو در دانشگاه ویسکانسین تحصیل می کردند. آن ها سرپرستی فرزند خود را قبل از این که نامی برای او انتخاب کنند، به زوج دیگری سپردند. جندلی اصالتا سوری بود و به عنوان استاد علوم سیاسی فعالیت داشت. شیبل نیز متخصص گفتار درمانی بود. آن ها مدتی بعد از سپردن استیو به زوج دیگر، با هم ازدواج کردند و صاحب فرزندی به نام مونا سیمپسون شدند. استیو زمانی که ۲۷ ساله بود با آن ها آشنا شد. کلارا و پل جابز زن و مردی بودند که سرپرستی او را به عهده گرفتند و برای او نام استیو پل جابز را انتخاب کردند. شغل کلارا حسابداری بود و پل نیز به کار مکانیکی مشغول بود.
جابز فردی باهوش بود که قبل از تاسیس شرکت اپل مشاغل مختلفی را امتحان کرده بود، اما به هدف مشخصی نرسیده بود. از جمله محصولات اپل که نشانه پیشرفت فناوری مدرن هستند، می توان به آی پاد، آی فون، آی پد اشاره کرد.
دوران کودکی و نوجوانی استیو جابز
استیو در دوران کودکی کنار پدرش روی قطعات الکترونیکی کار می کرد. او از پدر خود یاد گرفت که چطور قطعات الکترونیکی را از هم جدا کند و سپس روی هم قرار دهد. او با استفاده از این سرگرمی در کار با قطعات مکانیکی و الکترونیکی مهارت به دست می آورد. علی رغم این که جابز هوش و خلاقیت بالایی داشت، اما علاقه زیادی به تحصیلات رسمی در مدرسه نداشت. او در سال چهارم تحصیلی به خوبی عمل کرد؛ طوری که مدیران مدرسه تصمیم گرفتند یک سال زودتر او را به دبیرستان بفرستند، اما پدر و مادر او این پیشنهاد را نپذیرفتند.
زمانی که استیو دوره دبیرستان را در مدرسه هومستد می گذراند، با استیو وزنیاک شریک آینده خود آشنا شد. در آن زمان استیو وزنیاک در دانشگاه کالیفرنیا تحصیل می کرد. استیو وزنیاک در مورد آشنایی خود با جابز چنین می گوید: «ما هر دو علاقه مند به الکترونیک و کار کردن با چیپ های دیجیتالی بودیم. افراد کمی در آن زمان می دانستند که چیپ چیست، چطور کار می کند و با آن چه کاری می توان انجام داد. من رایانه های زیادی را طراحی کرده بودم و در الکترونیک و طراحی رایانه از او جلوتر بودم، اما باز هم با استیو علایق مشترکی داشتیم. ما هر دو در مورد چیزهایی که در این دنیا وجود دارد، نگرش های متفاوت و مستقلی داشتیم.»
جابز پس از پایان دوران دبیرستان در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورگن شروع به تحصیل کرد. او شش ماه بعد به دلیل این که در حوزه تحصیلی خود هدفی نداشت، دانشگاه را رها کرد. ۱۸ ماه بعد شروع به شرکت در کلاس های مختلف در مدرسه کرد. او با شرکت در یکی از این کلاس ها علاقه زیادی به تایپوگرافی پیدا کرده بود.
فعالیت های شغلی استیو جابز
جابز در در سال ۱۹۷۴ در شرکت آتاری مشغول به کار شد و طراحی بازی های ویدئویی را به عهده گرفت. جابز پس از چند ماه شرکت را ترک کرد و برای انجام یک سفر معنوی به هند رفت. در سال ۱۹۷۱ جابز ۲۱ ساله به همراه وزنیاک شرکت رایانه ای اپل را تاسیس کرد؛ محیطی که برای این کار اختصاص داده بودند پارکینگ خانه جابز بود. این دو در ابتدا خودشان محصولات را می ساختند و به فروش می رساندند.
جابز و وزنیاک نقش بزرگی در صنعت رایانه داشتند. با خلاقیت این دو نفر ماشین هایی کوچک تر و ارزان تر ساخته شد؛ طوری که برای استفاده روزمره مشتریان مناسب تر و راحت تر بود. جابز ایده ای جهت ساخت رایانه های شخصی دوستدار کاربر پیشنهاد کرد. اولین مدل این رایانه به نام اپل I به بازار رفت و قیمت آن ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود. با فروش این رایانه شرکت به درآمد بسیار بالایی رسید. بعد از سه سال، دومین مدل رایانه های اپل به نام اپل II رونمایی شد. شرکت اپل بعد از عرضه این محصول به بازار به درآمد چند برابری رسید. شرکت اپل در سال ۱۸۹۰ شروع به عرضه سهام خود در بازار بورس کرد که سهامی عام شد. با عرضه این سهام درآمد شرکت بیش از پیش افزایش یافت.
- ترک شرکت اپل
با وجود موفقیت بسیاری که شرکت اپل به دست آورد، چند محصول بعدی آن از نظر طراحی دارای ایراداتی بودند که نارضایتی مشتریان را به دنبال داشت. در این زمان شرکت IBAاز اپل پیشی گرفت و به رقیبی مهم تبدیل شد. مشکلاتی که در این سال ها برای شرکت به وجود آمد، سبب شد مدیران شرکت تصمیم بگیرند که جابز را کنار بگذارند، زیرا معتقد بودند وجود جابز به شرکت زیان می رساند.
جابز که در آن هنگام در شرکتی که زمانی خود آن را تاسیس کرده بود جایگاهی نداشت، در سال ۱۹۸۵ شرکت را ترک کرد و شرکت جدیدی به نام نکست تاسیس کرد. سال بعد از آن نیز یک کمپانی انیمیشن از جرج لوکاس خرید و بعدها آن را استودیو انیمیشن پیکسار نامگذاری کرد. این شرکت که به درآمد خوبی رسیده بود سرانجام در سال ۲۰۰۶ با والت دیزنی ادغام گردید و جابز به بزرگ ترین سهامدار شرکت دیزنی تبدیل شد.
- بازگشت استیو جابز به شرکت اپل
علیرغم موفقیت های شرکت اپل شرکت پیکسار با دشواری هایی مواجه شد. در نهایت این شرکت توسط شرکت اپل خریداری شد و استیو جابز که برای مدت یک دهه یا حتی بیشتر شرکت اپل را ترک کرده بود برای بار دیگر مدیر عامل این شرکت شد. شرکت اپل این بار با یک تیم مدیریتی قوی و تصمیمات مناسب توانست موفقیت های گذشته خود را از سر بگیرد.
زندگی شخصی استیو جابز
استیو جابز تمایل چندانی به آشکار کردن زندگی شخصی خود نداشت و در مورد آن خیلی کم با دیگران صحبت می کرد، بنابراین اطلاعات زیادی در مورد زندگی شخصی او در دست نیست. او در ۲۳ سالگی از دوست خود صاحب فرزند دختری به نام لیزا شد. جابز مدعی بود که عقیم است و لیزا فرزند او نیست. مادر لیزا برای اثبات نسبت لیزا با جابز تلاش زیادی کرد و زمان زیادی برای این قضیه به دادگاه رفت و آمد کرد. با این حال جابز تا زمان ۷ سالگی لیزا سراغ او نرفت، ولی سرانجام در زمان نوجوانی لیزا او را برای زندگی نزد خود برد.
جابز در اوایل دهه ۱۹۹۰ با شخصی به نام لارن پاول آشنا شد. لارن به عنوان دانشجوی MBA در دانشکده کسب و کار استنفورد تحصیل می کرد. این دو نفر در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۹۱ ازدواج کردند و بعد از آن صاحب سه فرزند شدند.
بیماری جابز
جابز در سال ۲۰۰۳ با مراجعه به پزشک متوجه شد که به سرطان لوزالمعده مبتلا است و در واقع تومور نورواندوکرین دارد. در این زمان جابز رژیم گیاهخواری که شامل سبزیجات و غذاهای دریایی بود را دنبال کرد و عمل جراحی را به تعویق انداخت. این بیماری به دلیل نگرانی هیئت مدیره از وضعیت سهام داران افشا نشد تا اینکه در سال ۲۰۰۴ جابز عمل کرد و طی این عمل پزشکان با موفقیت تومور را خارج کردند.
پایان زندگی استیو جابز
استیو جابز در تاریخ ۵ اکتبر سال ۲۰۱۱ در حالی که ۵۶ سال داشت از دنیا رفت. او را در قبری بدون نشان به خاک سپردند. از زمان مرگ او تا به اکنون ۱۴۱ اختراع به نام وی ثبت گردیده است.
کتاب ها و فیلم های تهیه شده از زندگی استیو جابز
- کتاب بیوگرافی استیو جابز به نویسندگی والتر ایزاکسون در سال ۲۰۱۱
- کتاب بیوگرافی استیو جابز به نویسندگی کارن بلومنتال در سال ۲۰۱۲
- کتاب تبدیل شدن به استیو جابز به نویسندگی برنت اسچلندر و ریک تتزلی در سال ۲۰۱۵
- فیلم جابز در سال ۲۰۱۳
- فیلم استیو جابز به کارگردانی دنی بویل در سال ۲۰۱۵
میکل آنژ
میکل آنژ، نقاش، مجسمه ساز و شاعر ایتالیایی، در ۶ مارس سال ۱۴۷۵ در توسکانی متولد شد. او یازدهمین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان است که تاثیر بسزایی در هنر داشته است. میکل آنژ یکی از افراد بسیار تاثیر گذار بر جنبه های مختلف هنر غرب بود. در طول مدت حیات وی دو زندگینامه به نام او به نگارش درآمد.
فعالیت های هنری میکل آنژ از کودکی تا بزرگسالی
میکل آنژ در۶ سالگی برای تحصیل به فلورانس فرستاده شد. او علاقه ای به مدرسه نداشت و بیشتر تمایل داشت نقاشی های کلیسا را ببیند و از روی آن ها طراحی کند. پدرش در سن ۱۳ سالگی برای کارآموزی در زمینه نقاشی او را نزد گیرلاندایو فرستاد. او مدت یک سال در این کارگاه کار کرد و پس از آن برای یادگیری مجسمه سازی کلاسیک به کاخ حکمران فلورانسی، لورنزو مدیچی، رفت و در آن جا توانست اثرهای خارق العاده باستانی یونان و روم را تماشا کند. میکل آنژ فرصت خوبی به دست آورده بود تا بتواند هر چه بیشتر با هنرمندان، دانشمندان، متفکران و نویسندگان بزرگ ارتباط برقرار کند. در همان جا بود که یکی از رقیبانش به نام پیترو توریجیانو در حالی که عصبانی بود مشتی محکم به بینی میکل زد و آن را شکست. بر طبق برخی گفته ها این برخورد یا به دلیل زبان تند میکل و یا حسادت رقیب او بوده است.
بعد از درگذشت لورنزو مدیچی، میکل کاخ را ترک کرد و به خانه پدری اش بازگشت، اما زمان زیادی نگذشت که از آن جا به ونیز و پس از آن به بولونیا رفت و در این مدت ارتباط خود را با مدیچی ها حفظ کرد. میکل آنژ در بولونیا کار مجسمه سازی خود را از سر گرفت. در این مدت سه مجسمه برای زیارتگاه دومینیک مقدس ساخت. او بسیار علاقه مند به آثار کلاسیک بود و در اوایل کارش مجسمه ای بر اساس سبک یونان باستان ساخت.
لورنزو فرانچسکو، حامی میکل آنژ، به او پیشنهاد داد که چیزهایی به مجسمه اضافه کند و سپس آن را به عنوان یک اثر تازه کشف شده بفروشد. رافائل ریاریو، خریدار مجسمه، وقتی که متوجه ماجرا شد، پول خود را پس گرفت، اما چون تحت تاثیر کیفیت مجسمه قرار گرفت، میکل آنژ را به روم دعوت کرد. میکل آنژ در سال ۱۴۹۶ در ۲۱ سالگی به روم رفت. او در شهر روم اثری به نام پیتا ساخت که اکنون در سنت پیتر واتیکان قرار دارد. بعد از این اثر بود که به عنوان یک هنرمند نام او بر سر زبان ها افتاد.
مجسمه «دیوید»
میکل آنژ اثری به نام «دیوید» با استفاده از یک سنگ مرمر قدیمی درست کرد؛ سنگی که دیگران آن را غیر قابل استفاده می دانستند، در حالی که میکل آنژ آن را به اثری بزرگ تبدیل کرد. بر اساس تحلیل های اخیر کیفیت پائین سنگ سرعت تخریب آن را در طول زمان بیشتر کرده است.
پایان زندگی میکل آنژ
میکل آنژ در تاریخ ۱۸ فوریه سال ۱۵۶۴ در سن ۸۸ سالگی در شهر روم از دنیا رفت. بعد از مرگ یکی از اقوام او جسدش را به فلورانس برد و بنا به وصیت خودش در کلیسای سانتا کروچه دفن شد.
مهم ترین آثار هنری میکل آنژ
- مجسمه داوود (اتمام در سال ۱۵۰۴)
- مجسمه پیتا (اتمام در سال ۱۴۹۹)
- نقاشی سقف پرستشگاه سیستین (اتمام در سال ۱۵۱۲)
- اثر موسی (اتمام در سال ۱۵۱۶)
- اثر واپسین داوری (اتمام در سال ۱۵۴۱)
آلبرت اینشتین (۱۴ مارس)
آخرین نفر از لیست افراد خارجی موفق متولد زمستان، آلبرت اینشتین، است. اینشتین، دانشمند معروف آلمانی، در تاریخ ۱۴ مارس سال ۱۸۷۹ در شهر اولم ایالت بادن ووتمبرگ، جنوب غربی آلمان، متولد شد. پدر او هرمان اینشتین و مادرش پالین کوخ، یهودی لائیک و از طبقه متوسط، بودند. هرمان اینشتین در ابتدا به عنوان فروشنده کار می کرد. بعد از آن اداره یک کارگاه تولیدی را به عهده گرفت. هرمان و پالین دو سال بعد از اینشتین صاحب دختری به نام ماریا شدند.
آلبرت اینشتین ریاضیدان و فیزیکدان آلمانی بود که نظریه های نسبیت خاص و عمومی را ایجاد کرد. در سال ۱۹۲۱ برای توضیح در مورد اثر فوتوالکتریک برنده جایزه نوبل فیزیک شد. در دهه بعد، او پس از هدف قرار گرفتن توسط حزب نازی آلمان به ایالات متحده مهاجرت کرد. نظریه نسبیت و فرمول جرم و انرژی از دستاوردهای بزرگ این دانشمند است.
دوران کودکی و نوجوانی اینشتین
اینشتین دو اتفاق مربوط به دوران کودکی خود را قابل اهمیت می داند. یکی از آن ها در سن ۵ سالگی و در حال استفاده از قطب نما اتفاق افتاد. نیروی نامرئی که سوزن قطب نما را به حرکت در می آورد، توجه او را به خود جلب کرد؛ به طوری که تا پایان عمرش برای کشف آن نیروی نامرئی تلاش کرد. اتفاق دیگر مربوط به سن ۱۲ سالگی او می شد که کتابی تاثیرگذار در زمینه هندسه مطالعه کرده بود.
علاوه بر این ها، آشنایی اینشتین در سن نوجوانی با یک دانشجوی علوم پزشکی به نام مکی تالمون تاثیر بسیار زیادی روی او داشت. مکی تالمون، دانشجوی پزشکی لهستان، که گاهی با خانواده اینشتین غذا می خورد به عنوان یک معلم تدریس به اینشتین را به عهده داشت. تالمون دانش آموز خود را با متن علمی کودکان آشنا می کرد و کتاب هایی در زمینه ریاضیات و فلسفه پیشرفته به او معرفی می کرد. یکی از کتاب هایی که تالمون اینشتین را با آن آشنا کرده بود کتاب مجموعه علوم فیزیک برای کودکان به نویسندگی آرون برنشتین بود. موضوعات همین کتاب برای سال های زیادی انیشتین را در فکر فرو برد.
دوران تحصیلی اینشتین به دلیل شکست های متعدد پدرش در تجارت ثبات لازم را نداشت. در سال ۱۸۹۴ هرمان اینشتین به دلیل مسائل شغلی مجبور شد با خانواده اش به میلان برود. زمانی که اینشتین ۱۵ سال داشت، پدرش او را به تنهایی در یک پانسیون در مونیخ سکونت داد. اینشتین به دلیل تنهایی و ترس از سربازی از آن جا فرار کرد و نزد پدر و مادرش به میلان رفت.
شرط پذیرش اینشتین در دانشگاه بدون داشتن مدرک دبیرستان قبولی در امتحانات ورودی بود. نتیجه امتحانات اینشتین کسب نمره ممتاز در دروس ریاضی و فیزیک و نمرات ضعیف در شیمی، فرانسه و زیست شناسی بود. سرانجام به دلیل نمرات عالی در ریاضی و فیزیک با شرط ادامه تحصیل در علوم پایه در دانشکده پلی تکنیک مورد پذیرش قرار گرفت.
- فارغ التحصیلی از دانشگاه
در سال ۱۹۰۰ اینشتین درس خود را به اتمام رساند و از دانشگاه فارغ التحصیل شد، اما با مشکلی جدی روبرو بود. او در دوران تحصیل مطالعات زیادی را در برنامه خود داشت و به خاطر آن ها از رفتن به سر کلاس ها سر باز زده بود. همین موضوع سبب شده بود اساتید دانشگاه تمایل چندانی به او نداشته باشند و اینشتین قادر به دریافت توصیه نامه از اساتید نشود و در نهایت نتواند شغل دانشگاهی به دست آورد.
- فعالیت های شغلی آلبرت اینشتین
اینشتین پس از فارغ التحصیلی و تولد فرزند با مشکلاتی مثل پیدا کردن شغل و تامین هزینه خانواده روبرو بود، به همین خاطر مجبور شد به تدریس کودکان بپردازد، اما در این کار موفق نبود. پدر اینشتین در در سال ۱۹۰۲ درگذشت و اینشتین از این که پدرش موفقیت های او را ندیده بود احساس ناراحتی می کرد. در اواخر سال ۱۹۰۲ پدر یکی از دوستان اینشتین برای او شغلی در شرکت ثبت پتنت برن پیدا کرد. او به عنوان منشی و دستیار کار خود را در این شرکت آغاز کرد. اگرچه در آمد این شغل زیاد نبود اما به دلیل ثابت بودن درآمد، اینشتین توانست به رابطه خود و ماریچ صورت رسمی بدهد؛ به طوری که آن ها در تاریخ ۶ ژانویه ۱۹۰۳ ازدواج کردند.
اینشتین به دلیل مهارت بالا در امور شرکت کارهای خود را در زمان کمتری به اتمام می رساند، از این رو زمان بیشتری برای کارهای شخصی داشت. او در این وقت های اضافه درباره شکل حرکت نور که از کودکی در ذهن داشت به تفکر می پرداخت.
سال ۱۹۰۵ سال طلایی اینشتین بود. او در این سال توانست ۴ مقاله علمی را به چاپ برساند. مقاله هایی که موجب شکل گیری پایه های فیزیک مدرن شد. موضوع مقاله اول تولید و تغییرات نور بود. مقاله دوم مربوط به حرکت ذرات در مایعات ثابت بود. اینشتین در مقاله سوم خصوصیات الکترودینامیک اجسام متحرک را به صورت خلاصه توضیح داد و نظریه نسبیت خاص را به وجود آورد. چهارمین مقاله نیز مربوط به بررسی تاثیر انرژی اجسام بود.
اگرچه مقاله ها در ابتدا مورد قبول جامعه علمی فیزیک واقع نشد، اما اینشتین مورد حمایت یکی از تاثیرگذارترین فیزیکدانان آن زمان یعنی مکس پلانک قرار گرفت. مکس پلانک مولف نظریه کوانتوم بود. حمایت ها و دعوت از اینشتین برای سخنرانی مجامع علمی سبب شد برای تدریس در دانشگاه های مختلف به او پیشنهاد شود. از جمله پیشنهادهایی که به او شد پیشنهاد برای تدریس در دانشگاه های زوریخ، پراگ، برلین و موسسه فناوری فدرال سوئیس بود.
آلبرت اینشتین از همان ابتدا نظریه های سنتی را به چالش می کشید و معتقد بود فیزیک نیوتنی نمی تواند بسیاری از وقایع طبیعی روشن کند. او در سن ۲۶ سالگی به شخصیتی معروف در مجامع علمی تبدیل شد. یکی از تجارب بسیار مهم او مطالعه او بر روی بمب اتم و پیشنهاد ساخت آن به رئیس جمهور آمریکا بود. او که بعد ها متوجه خطرات فراوان این کشف علمی شد، با برتراندراسل تلاش جدی برای پیشگیری از رشد و توسعه این سلاح مرگبار کرد.
اینشتین در نوامبر سال ۱۹۱۵ نظریه نسبیت عام خود را به تالیف رساند. این نظریه به صورت سه سخنرانی به مدت ۶ جلسه دو ساعته در دانشگاه گوتنگن معرفی شد.
زندگی شخصی اینشتین
اینشتین هنگام تحصیل در زوریخ با ماریچ، دانشجوی فیزیک صربستان، آشنا شد. در حالی که اینشتین به ماریچ نزدیک تر می شد والدین او به دلیل سوابق قومی کاملا مخالف این رابطه بودند. این زوج صاحب دختری به نام «لیزرل» شدند که احتمالا بعدا توسط نزدیکان ماریچ بزرگ شده و یا برای فرزند خواندگی تحویل داده شد. سرنوشت نهایی و محل زندگی او همچنان یک راز است. انیشتین در ۶ ژانویه ۱۹۰۳ با میلوا ماریچ ازدواج کرد.
اگرچه شهرت میلوا ماریچ بیشتر به واسطه همسرش است، اما او در زمان خود دانشمند برجسته ای بود. او در موسسه پلی تکنیک زوریج تحصیل می کرد؛ جایی که زنان کمی به آن راه می یافتند. آن ها صاحب دو فرزند پسر به نام های هانس آلبرت و ادوارد شدند، اما ازدواجشان پایدار نبود. موفقیت های اینشتین زندگی شخصی او را تحت تاثیر قرار داد؛ به طوری که رابطه ای پنهانی را با دخترخاله اش به نام السا لاونثال آغاز کرد. اینشتین و ماریچ پس از گذشت ۱۱ سال از زندگی مشترکشان در ۱۴ فوریه ۱۹۱۹ طلاق گرفتند. اینشتین به عنوان بخشی از توافقات طلاق به ماریچ جایزه نوبل خود را پیشنهاد داد.
دهه ۱۹۴۰ برای اینشتین دوران سختی را به همراه داشت. پسر او به نام ادوارد در سال ۱۹۳۰ به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا شد و تا آخر زندگیش در بیمارستان روانی بستری شد. در سال ۱۹۳۳ یکی از نزدیک ترین دوستان اینشتین به نام پائول ارنست دست به خودکشی زد و سه سال بعد از این اتفاق هم السا همسر وی درگذشت.
- جایزه نوبل فیزیک
اینشتین جایزه نوبل فیزیک را در سال ۱۹۲۱برای توضیح در مورد اثر فوتوالکتریک به دست آورد، زیرا عقاید وی در مورد نسبیت هنوز سوال برانگیز تلقی می شد. در واقع به دلیل مقررات و تشریفات اداری یا بوروکراتیک این جایزه تا سال بعد به وی داده نشد.
- علاقه اینشتین به ویولون
اینشتین علاقه خیلی زیادی به موسیقی داشت و از سنین کودکی مادرش از او می خواست که ویولون بنوازد. در دوران نوجوانی علاقه مند به پیگیری بیشتر این موسیقی شد و دوست داشت هر چه بیشتر آن را یاد بگیرد. او بسیار تحت تاثیر موتزارت بود و قطعات مختلف او را می نواخت. اینشتین در همه جا ویولن را با خود همراه داشت.
- پایان زندگی آلبرت اینشتین
آلبرت اینشتین در تاریخ ۱۷ آوریل سال ۱۹۵۵ به خونریزی آئورت بزرگ شکمی مبتلا شد. سرانجام در روز بعد در اثر خونریزی از دنیا رفت. بقایای بدن وی براساس درخواست خودش، سوزانده و خاکستر آن در مکانی نامشخص پخش شد. پس از مرگ اینشتین مغز او توسط توماس استولتز هاروی پزشک کالبد شکافی پرینستون برداشته شد تا برای مطالعات آینده مورد بررسی قرار گیرد. بعدها پس از جلب رضایت پسر انیشتین، هاروی، مغز او را قطعه قطعه و برای تحقیقات برای دانشمندان مختلف فرستادند.
حقایقی در مورد اینشتین
۱- موفقیت ها و پیشرفت های اینشتین بیشتر از این که از آزمایش های او در از آزمایشگاه به دست آمده باشد، حاصل آزمون ها و محاسبات ذهنیش بوده است
۲- اینشتین از کودکی در ریاضیات و فیزیک سرآمد بود، سال ها از همسالان خود پیشی می گرفت و به بهترین سطح ریاضی می رسید. اینشتین دوازده ساله در یک تابستان به خود جبر و هندسه اقلیدسی آموخت.
۳- در ۱۳ سالگی، هنگامی که به فلسفه علاقه بسیاری پیدا کرده بود، با نقد عقل ناب کانت آشنا شد و کانت فیلسوف مورد علاقه وی شد.
۴- به اینشتین پیشنهاد ریاست جمهوری اسرائیل داده شد، اما او این پیشنهاد را قبول نکرد.
۵- اینشتین در برخی موارد حافظه خوبی نداشت زیرا اسم اشخاص، تاریخ ها و شماره تلفن ها را فراموش می کرد.
۶- پس از مرگ اینشتین، چشم های او در جعبه ای در نیویورک نگهداری شد.
۷- اینشتین هیچ وقت آموزش رانندگی ندید و هیچ وقت ماشین نداشت.
۸- لوب آهیانه ای مغز اینشتین ۱۵ درصد از اندازه استاندارد بزرگتر بود.
۹- اینشتین به گالیله به عنوان یک دانشمند علاقه زیادی داشت.
۱۰- نازی ها برای سر اینشتین مبلغ ۵ هزار دلار جایزه در نظر گرفتند.
۱۱- او بیش از ۳۰۰ مقاله علمی در کارنامه خود دارد
افتخارات و جوایز آلبرت اینشتین
- کسب مدال برنارد در سال ۱۹۲۰
- کسب جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۲۱
- کسب مدال ماتئوچی در سال ۱۹۲۱
- همکار انجمن سلطنتی در سال ۱۹۲۱
- کسب مدال کاپلی در سال ۱۹۲۵
- کسب مدال طلائی انجمن سلطنتی اخترشناسان در سال ۱۹۲۶
- کسب مدال ماکس پلانک در سال ۱۹۲۹
- عضویت در آکادمی ملی علوم آمریکا در سال ۱۹۴۲
- شخصیت قرن تایمز در سال ۱۹۹۹
در صورت تمایل می توانید مقاله آشنایی با افراد موفق ایرانی متولد زمستان را نیز مطالعه کنید.