راهنمای مطالعه
فصل پاییز فصل برگ ریزان است. همه ما پاییز را با برگ های ریخته در پای درختان و طبیعتی که رخت سبز از تن در آورده می شناسیم. اما شگفتی زندگی در این است که حتی خزان خداوندی با تولد همراه است. چه بسیار افرادی که در همین فصل به دنیا آمده اند و به جایگاه رفیع رسیده اند. افرادی که نام و یاد خود را در قلب و ذهن مردم جاودانه کرده اند و توانسته اند در عرصه های مختلف فرهنگی و هنری خوش بدرخشند. با توجه به این که تعداد افراد موفق ایرانی متولد پاییز بسیار زیاد است، ما تصمیم گرفتیم در این مقاله به معرفی تنها چند تن از آن ها بپردازیم.
اگر شما هم متولد پاییز هستید و دلتان می خواهد با افراد موفق ایرانی آشنا شوید که مانند شما در فصل پاییز به دنیا آمده اند، حتما در ادامه با «پاسخ از ما» همراه باشید.
محمد رضا شجریان (۱ مهر)
«محمدرضا شجریان» ملقب به «خسرو آواز ایران» در اول مهر ماه سال ۱۳۱۹ در شهر مشهد دیده به جهان گشود. ایشان آواز خواندن را از ۵ سالگی شروع کرد و اولین بار صدای وی در سال ۱۳۳۱ از رادیوی خراسان به گوش عموم رسید.
از اولین اساتید ایشان می توان از پدرش «مهدی شجریان» و استاد «عبدالله دوامی» یاد کرد. در سال ۱۳۳۸ وارد دانش سرای مقدماتی در مشهد شد و پس از دریافت دیپلم پیشه ی آموزگاری را برگزید.
او همزمان با تدریس در مدرسه ابتدایی خواجه نظامالملک بخش رادکان، با توجه به علاقه ای که به سنتور داشت، به یادگیری این ساز سنتی پرداخت و بعد ها توسط ایشان سازهایی همچون «شهر آشوب، «صراحی»، «ساغر»، «کرشمه»، «سبو» و… ابداع شد.
در سال ۱۳۴۰ با بانو «فرخنده گل افشان» آشنا شد و نهایتا بعد از یک سال این دو تصمیم به ازدواج گرفتند. حاصل این ازدواج فرزندانی به نام های فرزانه، افسانه، مژگان و همایون است. مژگان و همایون همچون پدر پا در عرصه ی موسیقی و آواز خوانی گذاشته اند.
«محمدرضا شجریان» علاوه بر موسیقی به هنر خطاطی هم می پرداخت. وی اولین بار یادگیری این هنر ایرانی را در جوار «برادران میرخانی» در زمینه نستعلیق آغاز کرد.
ایشان در زمینه ی شعر و موسیقی با اساتیدی همچون «هوشنگ ابتهاج» ملقب به «سایه»، «محمدرضا لطفی»، «حسین علیزاده»، «جلال ذوالفنون»، «داوود گنجه ای»، «مقدسی»، «حدادی» و… همکاری های چشمگیری داشتند که در نهایت توانستند آثار مانایی را بر جای بگذارند.
«شجریان» در سال ۱۳۷۰ از بانو «فرخنده گل افشان» جدا شد و یک سال بعد از این جدایی، در سال ۱۳۷۱ با بانو «کتایون خوانساری» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج هم فرزندی به نام «رایان» است.
«محمدرضا شجریان» کنسرت های متعدد و باشکوهی به همراه گروه «آوا» و گروه «شهناز» در داخل و خارج از ایران برگزار کرد.
یکی از تاثیرگذارترین کنسرت های ایشان به منظور کمک به ساخت باغ هنر بم اجرا شد.
از مهم ترین آثار تصنیفی ایشان می توان به «مرغ سحر»، «سپیده دم» و «ربنا» اشاره داشت و همچنین از آثار انتشاراتی ایشان می توان کتاب «راز مانا» و کتاب «هزار گلخانه آواز» را نام برد.
گفتنی است وی در ساخت تصنیف های خود از اشعار شاعران نامداری مانند «حافظ»، «سعدی»، «خیام»، «فریدون مشیری» و… بهره می جست. از شاگردان او می توان به نام های «ایرج بسطامی»، «حسام الدین سراج»، «حمیدرضا نوربخش»، «علی جهاندار» و «همایون شجریان» اشاره کرد.
«شجریان» عناوین و جوایز ارزنده ای هم در کارنامه موسیقی خود دارد؛ در سال ۱۹۹۵ از طرف یونسکو «مدال پیکاسو» به ایشان اعطا شد، عنوان «یکی از مهم ترین هنرمندان موسیقی جهان» را از روزنامه «ونکوورسان» دریافت کرد، همچنین رادیوی عمومی ملی NPR در سال ۲۰۱۰ نام ایشان را جز «۵۰ صدای برتر جهان» اعلام کرد.
نا گفته نماند که «استاد محمد رضا شجریان» نامزد دو جایزه گرمی هم شده بودند. نهایتا «خسرو آواز ایران»، که این عنوان توسط مردم ایران به ایشان اعطا شده بود، پس از ابتلا به سرطان کلیه و تحمل چهار سال بیماری در ۱۷ مهر ماه سال ۱۳۹۹ چشم از این دنیا فرو بست.
لیلا حاتمی(۹مهر)
یکی دیگر از افراد موفق ایرانی متولد پاییز «لیلا حاتمی» است. «لیلا حاتمی» در نهم مهر ماه در سال ۱۳۵۱ در شهر تهران به دنیا آمد. او هنرپیشه سینما و تلویزیون، مترجم و صداپیشه است. «لیلا» تنها فررزند دو پیشکسوت سینمای ایران است؛ پدرش کارگردان سینما، «علی حاتمی» و مادرش «زری خوشکام» بازیگر سینمای ایران است.
وی مدرک دیپلم خود را در رشته ریاضی فیزیک در تهران اخذ نمود. برای ادامه تحصیل به شهر «لوزان» در «سوییس» رفت و در دانشگاه پلی تکنیک فدرال لوزان در رشته مهندسی برق شروع به تحصیل نمود. او بعد از دو سال رشته تحصیلی خود را تغییر داد.
سپس در دانشگاه لوزان سوییس شروع به تحصیل در رشته ادبیات فرانسه نمود. تحصیل در این رشته را هم به دلیل بیماری پدرش در سال ۱۳۷۵ رها کرده و به ایران بازگشت.
«لیلا حاتمی» پدرش، علی حاتمی، را در سال ۱۳۷۵ به علت بیماری سرطان از دست داد. اولین فیلمی که «لیلا» در آن ایفای نقش نمود، فیلم «کمال الملک» از ساخته های پدرش «علی حاتمی» در سال ۱۳۶۳ بود. «حاتمی» در سن ۱۲ سالگی در این فیلم ایفای نقش کرد. او نقش کودکی «کمال الملک» را در فیلم یاد شده بر عهده داشت.
«لیلا» در سال ۱۳۷۷ با بازیگر سینما و تلویزیون، «علی مصفا»، ازدواج کرد. این دو چندین اثر سینمایی و تلویزیونی مشترک در کارنامه ی هنری خود دارند. حاصل ازدواج این زوج هنری فرزندانی به نام های «مانی» و «عسل» است.
از معروف ترین آثار سینمایی «لیلا حاتمی» می توان به فیلم های «کمال الملک» در سال ۱۳۶۲، «دلشدگان» در سال ۱۳۷۰، «لیلا» در سال ۱۳۷۵، «شیدا» در سال ۱۳۷۷، «میکس» در سال ۱۳۷۸، «آب و آتش» در سال ۱۳۷۹، «بی پولی» در سال ۱۳۸۶، «سعادت آباد» در سال ۱۳۸۹، «جدایی نادر از سیمین» در سال ۱۳۸۹، «پله آخر» در سال ۱۳۹۰، «نارنجی پوش» در سال ۱۳۹۰، «در دنیای تو ساعت چند است؟» در سال ۱۳۹۳، «دوران عاشقی» در سال ۱۳۹۳، «رگ خواب» در سال ۱۳۹۴، «حکایت دریا» در سال ۱۳۹۵، «بمب یک عاشقانه» و «خوک» در سال ۱۳۹۶، «ما همه با هم هستیم» در سال ۱۳۹۷ و… اشاره نمود.
«لیلا حاتمی» علاوه بر فارسی می تواند به زبان های مهم دنیا، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی هم صحبت کند. وی همچنین ترجمه کتاب های «شب افتتاح»، «شش گفت و گو با پیکاسو» و «نمایشنامه گرترود» را در کارنامه مترجمی خود دارد.
حضور «حاتمی» در عرصه های بین المللی دنیا نیز بازتاب منحصر به فردی در میان هنر دوستان داشته است؛ او را «لیلای سینمای ایران» می نامند. «لیلا حاتمی» در سال ۲۰۱۰ به همراه «ساره بیات» و «سارینا فرهادی» برنده خرس نقره ای بهترین گروه بازیگران زن شد و در سال ۲۰۱۲ نشان ادب و هنر درجه شوالیه را توسط وزیر فرهنگ و ارتباطات فرانسه دریافت نمود.
همچنین، در سال ۲۰۱۲ فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته «اصغر فرهادی»، که او نیز در آن نقش آفرینی کرده بود، برنده جایزه اسکار بهترین فیلم انگلیسی زبان شد.
وی همچنین داوری جشنواره های فیلم مهم دنیا را بر عهده داشته که مهم ترین آنها داوری در جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۱۴ بوده.
یکی از نکات بسیار مهم در زندگی حرفهای «لیلا حاتمی» این است که در سال ۲۰۱۷ اسمش به عنوان عضو آکادمی اسکار اعلام شد.
عادل فردوسی پور(۱۱ مهر)
بدون شک کمتر کسی است که نام «عادل فردوسی پور» را نشنیده باشد. بی تردید او یکی از محبوب ترین افراد موفق ایرانی متولد پاییز است. «فردوسی پور» در ۱۱ مهر ماه سال ۱۳۵۳ در شهر یزد به دنیا آمد. وی اصالتا اهل شهر رفسنجان از استان کرمان است.
او در زمینه های گزارشگری فوتبال، تهیه کنندگی، مجری گری تلویزیون، گویندگی، مترجمی و تدریس در دانشگاه فعالیت می کند. «عادل فردوسی پور» دارای مدرک دیپلم از دبیرستان البرز تهران است. در نهایت، «عادل» در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و در همین دانشگاه، در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی صنایع فارغ التحصیل شد. سپس وارد دانشگاه تهران شد و دکترای خود را در رشته مدیریت رسانه از این دانشگاه دریافت نمود.
«عادل فردوسی پور» کار روزنامه نگاری را در سال ۱۳۷۲ با روزنامه ابرار ورزشی آغاز کرد. سپس در سال ۱۳۷۳ پس از گذراندن آزمون های متعدد، وارد صدا و سیمای ایران شد. او کار خود را با گزارش برنامه های آرشیوی شبکه سه در نیمه شب آغاز کرد. بعد از آن، با گزارش بازی های جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) توانست نامی برای خود دست و پا کند.
از آن زمان به بعد، او به عنوان گزارشگر بازی های زنده مهم ایران و کشورهای خارجی برگزیده شد. با توجه به اینکه او به زبان انگلیسی مسلط بود، با تلفظ کردن درست اسامی بازیکنان و مربیان خارجی توانست به گزارشگر محبوب فوتبال تبدیل شود.
عادل در سال ۱۳۷۸ هم موفق به ساخت برنامه ای پر مخاطب و بی نظیر شد که او را به شهرتی فراوان رسانده بود. اسم این برنامه ۹۰ نام داشت و از یک برنامه ایتالیایی الهام گرفته بود.
«فردوسی پور» مجری گری و تهیه کنندگی برنامه پر طرفدار ۹۰ را بر عهده داشت. ۹۰ یکی از موفق ترین و پر بیننده ترین برنامه های تلویزیونی بود که از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۹۷ از شبکه سه سیما پخش می شد.
در این برنامه به نقد و بررسی بازی های لیگ و اتفاقات پیرامون فوتبال پرداخته می شد. در اسفند سال ۱۳۹۷ بنا به اختلافاتی که بین مدیر وقت شبکه سه، «علی فروغی» و «عادل فردوسی پور» پیش آمد، پخش برنامه ۹۰ متوقف شد. هم اکنون «فردوسی پور» تهیه کنندگی برنامه فوتبال ۱۲۰ را در دست دارد؛ این برنامه از شبکه ورزش پخش می شود.
در ضمن، «عادل فردوسی پور» متاهل است، ولی با توجه به این که وی علاقه چندانی به صحبت درباره زندگی شخصی خود ندارد، در مورد مشخصات همسر و خانواده اش اطلاع دقیقی در دست نیست. «فردوسی پور» در زمینه مترجمی هم آثار ماندگاری ارائه داده است. او ترجمه کتاب های «فوتبال علیه دشمن»، «کتاب جامع فوتبال»، «هنر شفاف اندیشیدن» و «هنر خوب زندگی کردن» از آثار «رولف دوبلی» را در کارنامه مترجمی خود دارد.
در سال ۲۰۰۹ مجله «نیوزویک» (Newsweek) عنوان یکی از ۲۰ فرد قدرتمند ایران را برای «عادل فردوسی پور» برگزید. از جوایز دریافتی وی می توان به جایزه بهترین مجری ورزشی در سال ۱۳۹۲، تندیس بهترین برنامه ورزشی در سال ۱۳۹۳ برای برنامه ۹۰، جایزه بهترین مجری مرد در سال ۱۳۹۴، تندیس دومین برنامه برتر سال ۱۳۹۴ از دید مردم، جایزه بهترین گزارشگر ورزشی در سال ۱۳۹۴، جایزه بهترین مجری ورزشی در سال ۱۳۹۵، جایزه بهترین تهیه کننده برنامه ترکیبی در سال ۱۳۹۷، جایزه بهترین چهره تلویزیونی در سال ۱۳۹۷ و تندیس بهترین برنامه سال ۱۳۹۷ از نگاه مردم برای برنامه ۹۰ اشاره نمود.
وی هم اکنون یکی از برجسته ترین اساتید دانشگاه صنعتی شریف است. «فردوسی پور» اِرق خاصی به وطنش دارد، اما بعد از اینکه او از برنامه ۹۰ کنار گذاشته شد، او در مصاحبه ای گفته:
«همیشه سر کلاس هایم گفته ام و بچه های صنایع می توانند شهادت بدهند که سعی کردم و تاکید داشتم که خانم ها و آقایان از ایران نروید و مملکت را ترک نکنید. اینجا مثل تمام عزیزانی که ماندند و موجب افتخار ما هستند بمانید تلاش کنید و بجنگید تا مملکت خودمان را بسازیم، ولی وقتی اسفند ماه سال ۱۳۹۷ بدون هیچ توضیح و دلیل موجه من را کنار گداشتند وقتی عید شد و به اولین کلاسم در فروردین ماه سال ۱۳۹۸ رفتم بچه ها گفتند: استاد شما که به ما گفتید بمانید و مملکت را بسازید، شما بیش از ۲۰ سال برنامه داشتید چه اتفاقی افتاد و الان چه حرفی می زنید؟ واقعا در آن زمان هیچ جوابی برای بچه های کلاس نداشتم».
سهراب سپهری(۱۵ مهر)
«سهراب سپهری» شاعر نامی معاصر ایران در ۱۵ مهر ماه سال ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد. او علاوه بر سرودن شعر نیمایی به هنر نقاشی و نویسندگی هم می پرداخت. وی در خانواده ای که اهل ادب و هنر بود در کاشان زندگی می کرد. پدرش، «اسدالله سپهری»، کارمند پست و تلگراف بود، مادرش، ماه جبین، هم اهل شعر و ادب بود. تنها برادر «سهراب سپهری» منوچهر و خواهرانش همایون دخت، پریدخت و پروانه نام داشتند.
«سپهری» تحصیلات دوره ابتدایی و دبیرستان خود را در شهر کاشان گذراند. سپس وی تحصیلات دانشسرای خود را در همان شهر به پایان رسانید و در اداره فرهنگ کاشان استخدام شد. بعد از آن، برای ادامه تحصیلات به تهران رفت و در دانشکده هنرهای زیبای تهران مشغول به تحصیل شد.
«سهراب» همان جا به استخدام شرکت نفت تهران در آمد. وی نخستین مجموعه شعر خود به نام «مرگ رنگ» را هم در سال ۱۳۳۰ سرود. همچنین، «سهراب سپهری» در سال ۱۳۳۲ با درجه اول علمی از دانشگاه هنر تهران فارغ التحصیل شد. در همین سال، او موفق شد تا دومین مجموعه شعر خود، «زندگی خواب ها»، را منتشر کند.
«سهراب» با توجه به علاقه ای که به سفر و فرهنگ مشرق زمین داشت، سفرهای متعدد و پر باری به برخی از کشورهای آسیایی داشت. از جمله کشورهایی که او به آنها سفر کرده بود، کشورهای هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین بود. همچنین، در سال ۱۳۳۶، «سهراب سپهری» سفرهایی به کشورهای اروپایی نیز داشت. از جمله این سفرها میتوان به سفرهای «سپهری» به پاریس و لندن اشاره کرد.
«سهراب سپهری» شخصیتی درون گرا، فروتن، خجالتی، جستجوگر و کمال گرا داشت. شعر های سهراب سبک نیمایی دارند و با خواندن آنها می توان به تصویرگرایی شعرهایش پی برد. همه اشیای بی جان در سروده های او دارای روح و حیات است.
ماناترین اثر او کتاب «هشت کتاب» نام دارد. وی اغلب شعرهایش را در قریه «چنار» و در «کویر های کاشان» سروده است. آثار او تاکنون به زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده. از معروف ترین سروده های او می توان به «صدای پای آب»، «نشانی» و «مسافر» اشاره کرد.
همچنین، «سهراب» علاقه وافری به هنر نقاشی داشت و آثار ماندگاری در این زمینه از خود به جای گذاشته است. وی زیبایی شناختی شرق و غرب را در نقاشی هایش به زیبایی به تصویر می کشد. امضای او در آثارش به خط نستعلیق نمایان است.
از آثار هنر نقاشی او می توان به «طبیعت بی جان» در سال ۱۳۳۶، «شقایقها، جویبار و تنه درخت» در سال ۱۳۳۹، «علفها و تنه درخت» در سال ۱۳۴۱، «ترکیب بندی با نوارهای رنگی» در سال ۱۳۴۹، «ترکیب بندی با مربعها» در سال ۱۳۵۱ و «منظره کویری» در سال ۱۳۵۷ اشاره نمود.
تابلو نقاشی های او در بیش از ۳۰ نمایشگاه به عرصه نمایش گذاشته شده است؛ این نمایشگاه ها در شهر های مختلف دنیا از جمله شیراز، تهران، پاریس، ونیز، نیویورک و… برگزار شده است.
«سهراب سپهری» به دلیل مبتلا به بیماری سرطان خون در اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران درگذشت. آرامگاه وی در مشهد اردهال در اطراف شهر کاشان واقع شده.
شعر زیر یکی از سروده های زیبای خود «سهراب» است که بر روی سنگ مزارش نوشته شده است:
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید / مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
محمد رضا شفیعی کدکنی (۱۹ مهر)
از دیگر افراد موفق ایرانی متولد پاییز که نقشی پر رنگ در دنیای ادبیات دارد، می توان به «محمدرضا شفیعی کدکنی» اشاره کرد. «شفیعی کدکنی» در ۱۹ مهر ماه سال ۱۳۱۸ در کدکن توابع شهر نیشابور دیده بر این دنیا گشود.
وی یکی از برجسته ترین شعرای معاصر ایران است و همچنین ادیب، نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر نامی عصر حاضر نیز می باشد. تخلص او م. سرشک بوده و بیشتر آثارش به همین نام ثبت شده است. سبک شعر سرایی او بر اساس شعر سنتی و شعر نیمایی است. پدر و مادرش میرزا محمد و فاطمه نام دارند.
«شفیعی کدکنی» هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت. تعلیم و تربیت را را نزد پدرش و «محمد تقی ادیب نیشابوری» آموخت و زبان و ادبیات عرب را نزد او فرا گرفت. وی تحصیلات کارشناسی خود را در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته زبان و ادبیات فارسی به پایان رساند.
سپس برای تکمیل تحصیلاتش در همین رشته وارد دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ مدرک دکترای خود از این دانشگاه شد. وی از سال ۱۳۴۸ تاکنون در دانشگاه تهران تدریس می کند و با توجه به معلومات وسیعی که دارد یکی از بهترین اساتید این دانشگاه به شمار می آید. از دوستان نزدیک او می توان از «مهدی اخوان ثالث» نام برد. او علاقه ای عمیق به شعرهای «اخوان ثالث» دارد.
«محمدرضا شفیعی کدکنی» سال ۱۳۸۸ به آمریکا رفت و در طی ۹ ماه در موسسه مطالعاتی پیشرفته پرینستون در زمینه تاریخ و تطور فرقه ی کرامیه تحقیقاتی را به انجام رسانید. علاوه بر آن، «شفیعی کدکنی» در دانشگاه های بزرگی همچون آکسفورد انگلستان، پرینستون آمریکا و ژاپن نیز مشغول تدریس و تحقیق بوده است. وی گرایش منحصر به فردی به صورت گرایی با مبانی فرمالیسم روسی دارد.
آثار ادبی بسیاری از شاعران و نویسندگان معاصر ایران توسط ایشان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. وی در نقد و پژوهش ادبیات معاصر ایران صاحب نظر و صاحب سبک است. آثار ادبی او برای نخستین بار در مطبوعات خراسان به چاپ رسید. وی در اشعار خود فرهنگ جامعه ایرانی را با چیره دستی به تصویر کشیده است.
همچنین گفتنی می باشد که در سال ۱۳۹۸ به پاس نقش به سزایی که «محمدرضا شفیعی کدکنی» در ارتقا فرهنگ و ادبیات فارسی داشت، در هفتمین دوره جشنواره بین المللی هنر برای صلح، نشان عالی هنر برای صلح تقدیم وی شد.
از آثار ادبی محمدرضا شفیعی کدکنی می توان به «زمزمه ها» و «شب خوانی» در سال ۱۳۴۴، «از زبان برگ» در سال ۱۳۴۷، «صور خیال در شعر فارسی» در سال ۱۳۵۰، «در کوچه باغ های نیشابور» در سال ۱۳۵۰، «بوی جوی مولیان»، «از بودن و سرودن» و «مثل درخت در شب باران» در سال ۱۳۵۶، «موسیقی شعر» در سال ۱۳۶۸، «شاعری در هجوم منتقدان» در سال ۱۳۷۵، «هزاره دوم آهوی کوهی» در سال ۱۳۷۶، «ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما» در سال ۱۳۷۸، «قلندریه در تاریخ» در سال ۱۳۸۶، «زبان شعر در نثر صوفیه» در سال ۱۳۹۲، «نوشته بر دریا از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی» در سال ۱۳۹۴ و «طفلی به نام شادی» در سال ۱۳۹۹ اشاره داشت.
ابراهیم گلستان(۲۶ مهر)
«سید ابراهیم گلستان» با نام اصلی «سید ابراهیم تقوی شیرازی» در ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۰۱ در شیراز به دنیا آمد. وی کارگردان، داستان نویس، مترجم، عکاس و روزنامه نگار معاصر ایرانی است. فعالیت های حرفه ای او در شاخه های ادبیات و سینما سبک منحصر به فردی دارد.
«ابراهیم گلستان» فرزند «سید محمد تقی گلستان» روزنامه نگار نامی شیرازی است؛ او صاحب روزنامه «گلستان» و نماینده مردم استان فارس در مجلس موسسان در سال ۱۳۰۴ بود. «گلستان» تحصیلات متوسطه ی خود را در دبیرستان شاهپور شیراز به اتمام رساند و در همان سال ها زبان های انگلیسی، فرانسوی و عربی را فراگرفت.
در سال ۱۳۲۰، وی تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه تهران را آغاز کرد، ولی پس از چندی تحصیلاتش را نیمه کاره رها کرد. در سال ۱۳۲۲ با دختر عمویش «فخری گلستان» ازدواج کرد. «فخری گلستان» مترجم، سفالگر و فعال حقوق کودکان بود. حاصل این ازدواج فرزندانی به نام های «لیلی» و «کاوه» بود.
«لیلی» در زمینه نویسندگی و مترجمی فعالیت دارد و هم اکنون ساکن ایران است. «کاوه» نیز در حیطه عکاسی خبری فعالیت داشت. او در سال ۲۰۰۳ طی سفر به عراق به همراه گروه خبری بی بی سی در اثر انفجار مین کشته شد.
«ابراهیم گلستان» در سال ۱۳۲۳ وارد حزب توده شد، ولی در سال ۱۳۲۶ به علت اختلافات فکری و عقیده ای خود از حزب توده جدا شد. او در زمینه عکاسی و روزنامه نگاری در این حزب فعالیت داشت. «ابراهیم» اولین کتاب خود به نام «دزدی رفته ها» را پس از جدایی از حزب توده به قلم درآورد. او پس از ترک حزب توده در اداره انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان در آبادان مشغول به کار شد و تا سال ۱۳۳۳ همان جا ماند.
در آنجا به وی لقب «گلستان نفتی» را داده بودند. در سال ۱۳۳۶ نیز «ابراهیم گلستان» استودیوی سینمایی خود را به نام «استودیو گلستان» بنا نهاد. او فیلم های خودش را در همین استودیو می ساخت.
«ابراهیم گلستان»، «فریدون رهنما» و «فرخ غفاری» سه کارگردان روشنفکر عصر حاضر جریان نوین «موج نو» را در سینمای ایران پایه گذاری کردند.
علاوه بر این، «ابراهیم» مدال برنز جشنواره فیلم کوتاه ونیز برای فیلم «یک آتش» را در سال ۱۳۴۰دریافت کرد؛ این مدال اولین جایزه بین المللی کارگردان ایرانی محسوب می شد. «گلستان» پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ به انگلستان رفت و تاکنون در همان جا ساکن است.
آثار مکتوب گلستان هم از داستان های کوتاه ارنست همینگوی تاثیر گرفته بود. از آثار داستانی وی می توان به «آذر، ماه آخر پاییز» در سال ۱۳۲۷، «شکار سایه» در سال ۱۳۳۴، «جوی، دیوار و تشنه» در سال ۱۳۴۶ و «مد و مه» در سال ۱۳۴۸، «اسرار گنج دره جنی» در سال ۱۳۵۳، «خروس» در سال ۱۳۷۴، «گفته ها» در سال ۱۳۷۷، «از روزگار رفته حکایت» در سال ۱۳۸۳، «در گذار روزگار» در سال ۱۳۹۵ و… اشاره نمود.
از آثار فیلمنامه ای او می توان به «از قطره تا دریا» در سال ۱۳۳۲، «موج و مرجان و خارا» در سال ۱۳۴۱، «تپه های مارلیک» در سال ۱۳۴۲، «گنجینه های گوهر» در سال ۱۳۴۵، «خشت و آینه» در سال ۱۳۴۵ و… اشاره داشت.
خالی از لطف نیست که بدانید «ابراهیم گلستان» و «فروغ فرخزاد»، یکی از شاعران مطرح شعر نو، با هم رابطه عاشقانه بسیار عمیقی داشتند. این دو نفر فیلم «خانه سیاه است» را با همکاری هم و به کارگردانی «فروغ» ساختند. شدت علاقه این دو به یکدیگر آن چنان بود که پس از به آسمان پر کشیدن «فروغ فرخزاد»، چیزی از مهر و محبت و دلبستگی «گلستان» نسبت به او کم نشد. حتی پسر «ابراهیم گلستان»، کاوه،در این مورد چنین گفته:
«پس از مرگ فروغ، پدر هم مرد گرچه زنده بود».
فاطمه معتمد آریا (۷ آبان)
فاطمه (سیمین) معتمد آریا از بازیگران صاحب نام و موفق ایرانی متولد پاییز است. او در ۷ آبان ماه سال ۱۳۴۰ در تهران به دنیا آمده. وی یکی از مطرح ترین بازیگران تئاتر، تلویزیون و سینما است. پدرش «حسین معتمد آریا»، فرمانده ایستگاه آتش نشانی شمیران تهران، بود.
او در سال ۱۳۶۰ با «احمد حامد» ازدواج کرد و حاصل این ازدواج پسری به نام «نریمان» بود. «نریمان» در حوزه ساخت مستند به حرفه فیلمسازی مشغول است. «فاطمه معتمد آریا» و خانواده اش هم اکنون ساکن پاریس هستند.
«معتمد آریا» فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشسرای هنر تهران است. وی با کارگردانان بزرگی همچون «بهرام بیضایی»، «رخشان بنی اعتماد»، «بهمن فرمان آرا»، «ایرج طهماسب» و «محسن مخلباف» همکاری های درخشانی داشته است.
نخستین فعالیت «فاطمه معتمد آریا» در تلویزیون با عروسک گردانی برای مجموعه «مدرسه موش ها» در سال ۱۳۶۰ آغاز شد. وی با بازی در سریال «محله بروبیا» در سال ۱۳۶۲ برای اولین بار جلوی دوربین ظاهر شد. «معتمد آریا» اولین فعالیت سینمایی خود را با فیلم «جدال» در سال ۱۳۶۴ شروع کرد. «فاطمه معتمد آریا» اولین زن عضو هیئت مدیره خانه سینما ایران بود.
«فاطمه معتمد آریا» با «ایرج طهماسب» و «حمید جبلی» همکاری های ماندگاری در حوزه سینما داشته است. از جمله این فیلم ها می توان از «کلاه قرمزی و پسر خاله»، «کلاه قرمزی و سروناز»، «دختر شیرینی فروش»، «یکی بود و یکی نبود» و «زیر درخت هلو» نام برد.
«معتمد آریا» جوایز متعددی را در جشنواره های مختلف کسب کرده است. او موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم «برهوت» در سال ۱۳۶۷ و برای فیلم «مسافران» در سال ۱۳۷۰ شده است. علاوه بر این، این بازیگر شناخته شده و موفق برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم «هنر پیشه» در سال ۱۳۷۱ و فیلم «همسر» در سال ۱۳۷۲ نیز شده است.
همچنین، «فاطمه معتمد آریا» بهترین بازیگر زن در چهارمین فستیوال سالانه خانه دوست کجاست در سال ۱۳۸۶، برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم «اینجا بدون من» در سال ۱۳۹۰ و همینطور برنده بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر برای نمایش «خنکای ختم» در سال ۱۳۹۷ هم شده است.
از فیلم های ماندگارش می توان به «جهیزیه ای برای رباب» در سال ۱۳۶۶، «ریحانه» در سال ۱۳۶۷، «برهوت» در سال ۱۳۶۷، «مسافران» در سال ۱۳۷۰، «هنرپیشه» در سال ۱۳۷۱، «همسر» در سال ۱۳۷۲، «روسری آبی» در سال ۱۳۷۳، «کلاه قرمزی و پسر خاله» در سال ۱۳۷۳، «مرد آفتابی» در ۱۳۷۴، «زندگی» در سال ۱۳۷۶، «مرد عوضی» در سال ۱۳۷۶، «مهر مادری» در سال ۱۳۷۶، «عینک دودی» در سال ۱۳۷۸، «دختر شیرینی فروش» در سال ۱۳۸۰، «گیلانه» در سال ۱۳۸۳، «نیلوفر» در سال ۱۳۸۵، «اینجا بدون من» در سال ۱۳۸۹، «بهمن» در سال ۱۳۹۳، «حکایت دریا» در ۱۳۹۵، «آبا جان» در سال ۱۳۹۶، «بنفشه آفریقایی» در سال ۱۳۹۶، «عامه پسند» در سال ۱۳۹۸ و… اشاره داشت.
از سریال ها و مجموعه های تلویزیونی خاطره انگیز «معتمد آریا» هم می توان به «آرایشگاه زیبا» در سال ۱۳۶۹، «گل پامچال» در سال ۱۳۷۰، «بازپرس وارد می شود» در سال ۱۳۷۱، «زیر تیغ» در سال ۱۳۸۵ و «آشپز باشی» در سال ۱۳۸۸ اشاره کرد.
از کارهای عروسکی او نیز می توان از مجموعه های «مدرسه موش ها» در سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳، «خاله قورباغه» در سال ۱۳۶۴، «شهر موش ها» از سال ۱۳۶۴، «زاغچه کنجکاو» در سال ۱۳۶۴ و «خونه مادربزرگه» در سال ۱۳۶۶ یاد کرد.
در یک مصاحبه از «فاطمه معتمد آریا» سوال میشود که به کدام یکی از نقش هایش احساس نزدیکی بیشتر میکند؟ وی در پاسخ میگوید:
«همه آن ها و هیچ کدامشان! هیچ کدام از فیلم هایی که تا الان بازی کردم، من واقعی من نبوده. هیچ کدام از این نقش ها، خود من نبوده ولی وجوهی از من در هر کدام از آن ها مستتر است؛ مثلا اگر بگویم نقش «همسر». خب، وجوه یک زن پر از انرژی که در عین حفظ خانواده و روابط خانوادگی اش، اهل شیطنت و شور زندگی هم هست. این ها وجوهی از خود من هستند. یا مثلا آن روحیه احقاق حقوق که در شخصیت فیلم «عینک دودی» داشتم، یا عاطفه ای که «گیلانه» داد، رابطه مادرانه ام در «مهر مادری» و… ولی هیچ کدام از این نقش ها من نیستم، فقط خطی از آن شخصیت، ما را به هم نزدیک کرده است».
«فاطمه معتمد آریا» معتقد است که در کلام و لحن، خیلی شبیه به مادرش هست؛ مثلا در «این جا بدون من»، خیلی از حرف ها و لحن کلام آن زن را متاثر از رفتارهای کلامی مادرش اجرا می کند. او بسیار علاقه دارد که مادرش را در نقش ها بازسازی کند، اما از نظر او شبیه به مادرش بودن کار بسیار سختی است. مادر «فاطمه معتمد آریا» از نگاه او یک زن استثنایی است و هر چیزی از او به یاد می آورد، رفتارهایی پر از عقل، شعور و دانش است.
علی تجویدی(۱۵ آبان)
«علی تجویدی» در ۱۵ آبان ماه سال ۱۲۸۹ در شهر تهران دیده به جهان گشود. وی یکی از افراد موفق ایرانی متولد پاییز و همچنین یکی از بزرگترین نوازندگان و آهنگسازان معاصر ایران زمین به شمار می آید. «تجویدی» نوازنده ویولن و سه تار، آهنگساز، پژوهشگر و نویسنده بود.
سبک موسیقی که او در آن زمینه فعالیت داشت، موسیقی کلاسیک و محلی ایرانی بود. اصالت وی به شهر هنر پرور اصفهان بر می گردد. پدرش، «هادی خان تجویدی»، هم در زمینه های هنری نقاشی، مینیاتور و موسیقی فعالیت داشت. علاوه بر این، او هنر نقاشی را نزد «استاد کمال الملک» و هنر موسیقی را نزد «درویش خان» آموخت. برادران او محمد و علی اکبر تجویدی نیز از جمله نقاشان سرشناس بودند.
«علی تجویدی» آموختن موسیقی را از کودکی در کنار پدرش شروع کرد. وی ساز فلوت را نزد «ظهیرالدینی» و تار را نزد «درویش خان» فرا گرفت. در سن ۱۲ سالگی همه دستگاه های موسیقی را می شناخت. در سن ۱۶ سالگی برای یادگیری ساز ویولن نزد «حسین یاحقی» رفت و ۲ سال در کنار او به آموختن ویولن پرداخت.
سپس در سن ۱۸ سالگی نزد «ابوالحسن صبا» رفت و به مدت ۸ سال ساز ویولن و ساز سه تار را در مکتب ایشان فرا گرفت. او یکی از برجسته ترین شاگردان «ابوالحسن صبا» بود و در غیاب ایشان اداره کلاس را بر عهده داشت.
«تجویدی» برای تکمیل آموخته های موسیقی خود در زمینه آهنگسازی و هارمونی نزد «هوشنگ استوار» و «روح الله خالقی» رفت.
در سال ۱۳۲۷ اولین کار آهنگسازی خود در رادیو را با «برنامه گلها» آغاز کرد. دوران اوج و شکوفایی «علی تجویدی» هم به زمان همکاری مشترکش با بانو «دلکش» و «معینی کرمانشاهی» از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۴۰ بر می گردد. این مثلث سه نفره قطعات ماندگاری را در عرصه موسیقی ایران به جا گذاشته اند.
«علی تجویدی» در بیشتر دستگاه های موسیقی از جمله «اصفهان»، «شور»، «ماهور»، «چهارگاه»، «سه گاه»، «همایون»، «دشتی»، «ابوعطا» و «نوا» آثار منحصر به فردی دارد. وی با خوانندگان پر آوازه ای همچون «دلکش»، «مرضیه»، «هایده»، «حمیرا»، «محمدرضا شجریان» و «علیرضا افتخاری» همکاری موسیقایی عالی و دلنشینی داشته است.
«تجویدی» بیشترین همکاری شعری را نیز با ترانه سرایان بزرگ «رهی معیری»، «بیژن ترقی» و «رحیم معینی کرمانشاهی» داشته. آثار او جز گرانبهاترین و جاودانه ترین میراث موسیقی سرزمین مان ایران است.
«علی تجویدی» پس از انقلاب ۱۳۵۷ فعالیت چندانی نداشت. در سال ۱۳۸۳، به پاس قدردانی از کارهای ارزشمند «تجویدی»، وی منتخب چهارمین همایش چهره های ماندگار شد.
در آبان ۱۳۹۸ هم مراسم بزرگداشتی به مناسبت صدمین سالروز تولدش در تالار وحدت تهران برگزار شد.
«تجویدی» پس از ۵ سال مبارزه با بیماری سرطان پروستات، سرانجام در ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۸۴ در تهران چشم از این دنیا فرو بست.
علی کریمی(۱۷ آبان)
«محمدعلی کریمی پاشاکی»، که با نام «علی کریمی» در میان مردم شناخته می شود، در ۱۷ آبان ماه سال ۱۳۵۷ در کرج متولد شده. «کریمی» یکی از افراد مشهور و موفق ایرانی متولد پاییز و همینطور سرشناس ترین بازیکنان فوتبال ایران در زمان بازیکنی خود بود.
وی اصالتا اهل شهرستان سیاهکل از توابع لاهیجان است. پدرش، «ولی اله کریمی»، یکی از بازیکن های فوتبال استان گیلان و مادرش خانه دار بود. او در سال ۱۳۷۸ با بانو «سحر داوری» ازدواج کرده و ثمره این ازدواج دو فرزند پسر به نام های «هاوش» و «هیرسا» و یک فرزند دختر به نام «هیما» می باشد. وی سه برادر و یک خواهر دارد. برادر بزرگترش فرشید هم فوتبال بازی می کرد و در مسابقه های مختلف همبازی علی بود.
«علی کریمی» علاوه بر فوتبال به بازی والیبال ساحلی هم علاقمند است. «کریمی» طرفدار بازی «دیگو آرماندو مارادونا»، بازیکن مطرح و نامی جهان و فوتبال آرژانتین، می باشد. وی در طول سال های ۱۳۷۵تا ۱۳۹۳ در میادین مختلف جهان بازی داشته است. او فوتبال حرفه ای را در سال ۱۳۷۵ با بازی برای باشگاه فتح تهران آغاز کرد.
پست اصلی او در فوتبال هافبک هجومی بود، ولی در پست های خط دفاعی، خط میانی و خط حمله هم توپ زده است. «کریمی» در سال ۱۳۷۷ وارد باشگاه پرسپولیس شد. اولین گل برای پرسپولیس در مقابل سایپا را ۱۰ مهر سال ۱۳۷۷ به ثمر رساند. در همان سال به تیم ملی فوتبال ایران نیز دعوت شد. «کریمی» در کارنامه پرافتخار بازیکنی خود در تیم ملی ۱۲۷ بازی و ۳۸ گل به ثبت رسانده است.
«علی کریمی» در لیگ های فوتبال کشورهای مختلفی از قبیل ایران، امارات، قطر و آلمان بازی داشت. از جمله باشگاه هایی که او در آن ها بازی کرده می توان به «نفت تهران»، «سایپا»، «فتح تهران»، «پرسپولیس»، «الاهلی» «امارات»، «بایرن مونیخ»، «القطر»، «استیل آذین»، «شالکه ۰۴» و «تراکتور سازی تبریز» اشاره نمود. او در سمت مربی تیم های «نفت تهران» و «سپیدرود رشت» و همچنین به عنوان دستیار مربی «تیم ملی ایران» نیز فعالیت داشته است.
«کریمی» در دنیای فوتبال موفق به کسب جوایز و افتخارات فراوانی شده؛ به طور مثال، او در سال ۱۹۹۸ مدال طلای فوتبال مردان بازی های آسیایی در بانکوک را بدست آورده. علاوه بر این، «علی کریمی» در سال ۲۰۰۱ نفر چهارم، در سال ۲۰۰۴ نفر اول و در سال ۲۰۱۲ نفر دوم بازیکن فوتبال آسیا شناخته شد.
او در الاهلی امارات هم عناوین بهترین بازیکن خارجی لیگ برتر فوتبال امارات، آقای گل لیگ برتر فوتبال امارات و مرد سال فوتبال امارات را کسب کرد. در سال ۲۰۱۸ نیز سایت رسمی کنفدراسیون فوتبال آسیا با کسب ۹۱% آرا، عنوان بهترین هافبک تاریخ جام ملت های آسیا را به او اعطا کرد.
سایت رسمی فیفا نیز عنوان «اسطوره فوتبال ایران» را به «علی کریمی» بخشید. همچنین، در کارنامه درخشان او می توان به حضورش در سه دوره جام ملت های آسیا (۲۰۰۷ – ۲۰۰۴ – ۲۰۰۰)، یک دوره بازی های آسیایی (۱۹۹۸) و یک دوره جام جهانی (۲۰۰۶) نیز اشاره کرد.
«کریمی» با مربیان سرشناس ایرانی و خارجی همچون «پورحیدری»، «طالبی»، «براگا»، «بلاژوویچ»، «شاهرخی»، «ایولنکوویچ»، «قلعه نوعی»، «ابراهیم زاده»، «دایی»، «قطبی» و «کیروش» در تیم ملی کار کرده است. گفتنی است او در سال ۱۳۷۷ در بازی مقابل ویتنام، طی اعتراض به حکم داور و ضربه به او، یک سال از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا از تمامی مسابقات فوتبال محروم شد.
در نهایت، «علی کریمی» پس از چندین بار خداحافظی که از میادین فوتبال داشت، در ۲۹ تیر سال ۱۳۹۳ برای آخرین بار برای تیم تراکتور سازی تبریز به میدان بازی رفت.
ناگفته نماند «کریمی» برای کودکان بی سرپرست افراد معلول سرزمینش ایران حمایت های مادی و معنوی بسیار شایانی انجام داده است. پیراهن های خود را به نفع امور خیریه به حراج گذاشته است. او یکی از سهامداران پوشاک ورزشی مجید است و هم اکنون در کرج رستوران فست فود خود را اداره می کند.
نیما یوشیج (۲۱ آبان)
«علی اسفندیاری» معروف به «نیما یوشیج» یکی از شاعران پر آوازه معاصر ایران است. «نیما» زاده ی ۲۱ آبان ماه سال ۱۲۷۶ از دیار سرسبز «مازندران» و روستای «یوش» است. وی علاوه بر شعر در حوزه نویسندگی هم تجربیاتی در بر دارد.
«نیما یوشیج» بنیان گذار شعر نو بوده و لقب «پدر شعر نو فارسی» را به خود اختصاص داده است. خاندان اجدادی «نیما» به تبار ساسانی برمی گردد. پدرش «ابراهیم خان اعظام السلطنه» نام داشت. خانواده او در روستای یوش شهر نور به کار کشاورزی و دامداری مشغول بود.
«نیما یوشیج» تا ۱۲ سالگی در «یوش» و در آغوش طبیعت زندگی می کرد. وقتی او ۱۲ ساله بود، خانواده اش تصمیم به مهاجرت به شهر تهران را گرفتند و از زندگی روستایی به زندگی شهری تغییر مسکن دادند.
«نیما» در تهران ابتدا به مدرسه «حیات جاوید» رفت. سپس به توصیه پدر در مدرسه «سن لویی»، که توسط مسیحیان کاتولیک تاسیس شده بود، مشغول به تحصیل شد.
او در همین زمان زبان فرانسه را فرا گرفت. معلم وی «نظام وفا» نام داشت که «نیما» همیشه به نیکی از او یاد می کرد. «نیما یوشیج» شعر گفتن به سبک خراسانی را از او یاد گرفت. بعدها او به پاس قدردانی از معلم خود شعر «افسانه» را تقدیم وی کرد.
شعر «افسانه» که یکی از زیباترین سروده های نیما بود، اولین بار در مجله ای به سر دبیری «میرزاده عشقی» به چاپ رسید.
در سال ۱۳۰۰ این شاعر مطرح معاصر نامش را از «علی اسفندیاری» به «نیما یوشیج» تغییر داد. «نیما» در فرهنگ مازندرانی به معنای کماندار است. از آن تاریخ به بعد همه امضاهایش به نام «نیما» بود.
«نیما یوشیج» پس از اتمام تحصیلات خود در وزارت دارایی مشغول به کار شد، ولی این شغل را پس از مدتی رها کرد و شغل معلمی را در پیش گرفت. او در مدرسه های مختلف از جمله «مدرسه عالی صنعتی تهران» تدریس می کرد.
برای مطالعه بیشتر میتوانید مقاله بهترین معلم های دنیا را مطالعه کنید.
«نیما» در زندگی عاشقانه خود هم دو بار با شکست مواجه شد. وی عشق اول خود را به دلیل اختلافات مذهبی از دست داد. عشق دوم او هم صفورا نامی بود که به دلیل ترجیح دادن زندگی روستایی بر زندگی شهری نتوانست کنار نیما بماند. «یوشیج» چندی بعد برای به آرامش رساندن روحیات خود در سال ۱۳۰۵ با «عالیه جهانگیر» ازدواج کرد.
«عالیه جهانگیر» خواهر زاده نویسنده نامدار «جهانگیر خان صور اسرافیل» بود. این دو بعد از ۱۶ سال صاحب یک فرزند پسر شدند. «نیما یوشیج» به دلیل افتخاری که همیشه به خاندان اجدادی خود داشت، نام فرزندش را از میان نام های پدران اجدادی خود انتخاب کرد و او را «شراگیم» نام نهاد. «شراگیم» متولد ۱۳۲۱ است و اکنون در آمریکا زندگی می کند.
همچنین، «یوشیج» در مجله «موسیقی» در کنار «صادق هدایت»، «عبدالحسین نوشین» و «محمدرضا هشترودی» به کار نویسندگی می پرداخت. او در مجله «کویر» نیز همکاری مطبوعاتی داشت. «نیما یوشیج» تفکری چپ گرایانه نیز داشت و با نشریه «ایران سرخ» که وابسته به حزب کمونیست بود، همکاری قلمی داشت.
«نیما یوشیج» انقلابی در ساختار شعر کلاسیک و کهن فارسی ایجاد کرد. «نیما» با تفکر آزاد اندیشی که داشت، شعر را تغییر محتوا، تغییر فرم و قالب داد. این اقدام او با مخالفت شدید شعرای وقت خود همچون «ملک الشعرای بهار» و «مهدی حمیدی» مواجه شد. برخی از آنها «نیما» را دیوانه خطاب کردند.
شاعران بزرگی همچون «احمد شاملو»، «مهدی اخوان ثالث»، «فروغ فرخزاد»، «سهراب سپهری» و «منوچهر آتشی» نیز تحت تاثیر شعر نو نیمایی بودند. از تاثیر گذارترین شعرهای «نیما» می توان به «ققنوس»، «حرف های همسایه» و «غراب» اشاره کرد.
سرانجام «نیما یوشیج» به دلیل سرمای شدید به بیماری ذات الریه مبتلا شد و در ۱۳ دی ماه سال ۱۳۳۸ در شمیران تهران درگذشت. مزار او در حیاط خانه اش در یوش قرار دارد. خانه «نیما» بنایی قاجاری است و از طرف سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است. بازدید از آن برای عموم آزاد می باشد.
جمشید مشایخی(۶ آذر)
«استاد جمشید مشایخی» در ششم آذرماه سال ۱۳۱۳ در تهران دیده به جهان گشود. «جمشید مشایخی» را می توان نام آورترین فرد در لیست افراد موفق ایرانی متولد پاییز دانست. او یکی از بزرگترین پیشکسوتان حرفه بازیگری بود که در عرصه تئاتر و تلویزیون و سینما فعالیت داشت.
پدرش «احمد مشایخی» و مادرش «رقیه مسیح راحبی» نام دارند. اصالت ایشان به شهر تنکابن از استان مازندران بر می گردد.
«مشایخی» تحصیلات خود در رشته تئاتر را رها می کند، در سال ۱۳۳۶ در اداره تازه تاسیس هنرهای دراماتیک استخدام می شود و در همان سال با همسرش «گیتی رئوفی» آشنا شده و ازدواج می کند. حاصل این ازدواج فرزندانی به نام های «نادر»، «نغمه» و «سام» است.
همسر «جمشید مشایخی» در مصاحبه های خود به رابطه عمیق و عاطفی با همسرش اشاره کرده است. وی در یکی از مصاحبه هایش می گوید: «در حدود ۶۲ سال زندگی مشترکی که با هم داشتیم. هر سال که میگذشت این اطمینان را پیدا میکردم که چقدر انتخابم درست بوده است. برای این که هر حرکت «جمشید» همانی بود که من دوستش داشتم. وقتی عشق بین دو نفر به وجود میآید، همه چیز درست میشود؛ عشقِ واقعی! نه از این احساسات زودگذر که تا طرفت حرفی زد قهر کنی و بروی. در اصل تفاهم کمک کرد که همدیگر را بپذیریم.»
«جمشید مشایخی» اولین فعالیت حرفه ای خود را در سال ۱۳۳۶ با نمایش «وظیفه پزشک» آغاز کرد. همچنین اولین فعالیت هنری او در تله تئاتر «بعد از سی سال» به کارگردانی «علی نصیریان» در سال ۱۳۳۹ بود. یکی مهمترین از نمایش های که او در آن ایفای نقش کرد، نمایش «میراث» ساخته «بهرام بیضایی» در سال ۱۳۴۶ بود.
او در این نمایش نقش «بزرگ آقا» را ایفا می کرد. نخستین فیلمی که «جمشید مشایخی» در آن بازی کرد، فیلم کوتاه «جلد مار» در سال ۱۳۴۹ ساخته «هژیر داریوش» نام داشت. وی در این فیلم با «فخری خوروش» همبازی بود.
از آثار سینمایی و تلویزیونی «جمشید مشایخی» می توان به «خشت و آینه» (۱۳۴۳)، «گاو» (۱۳۴۸)، «قیصر» (۱۳۴۸)، «شازده احتجاب» (۱۳۵۳)، «سلطان صاحبقران» (۱۳۵۴)، «ماه عسل» (۱۳۵۵)، «طلاق» (۱۳۵۶)، «سوته دلان» (۱۳۵۶)، «هزاردستان» (۱۳۵۸)، «کمال الملک» (۱۳۶۲)، «طلسم» (۱۳۶۵)، «سرب» (۱۳۶۷)، «چون ابر در بهاران» (۱۳۶۹)، «باغ گیلاس» (۱۳۷۲)، «عیاران» (۱۳۷۴)، «پهلوانان نمی میرند» (۱۳۷۶)، «کمیته مجازات» (۱۳۷۷)، «تهران روزگار نو» (۱۳۷۸)، «کاغذ بی خط» (۱۳۸۰)، «خانه ای روی آب» (۱۳۸۰)، «یک بوس کوچولو» (۱۳۸۴)، «بوی گلهای وحشی» (۱۳۸۴)، «تبریز در مه» (۱۳۸۹)، «سینما شهر قصه» (۱۳۹۷) و… اشاره نمود.
استاد «جمشید مشایخی» به دلیل حضور پررنگ در عرصه های فرهنگی جایگاه ویژه ای توانست در قلب مردم باز کند. وی نه تنها به عنوان یک هنرمند بلکه به عنوان یک اسطوره در ایران شناخته می شود. وی به تاریخ ایران تسلط بسیاری داشت و در صحبت هایش مدام از داستان های ایرانی وام می گرفت.
«جمشید مشایخی» اگرچه از یک سو با اعضای اداره تئاتر و نسل طلایی تئاتر دهه ۴۰ با روشنفکرانی نظیر «غلامحسین ساعدی» ارتباطی تنگانگ داشت، اما هرگز رابطه خود را با مردم کوچه و بازار قطع نکرد. علاوه بر این، «مشایخی» برگزیده ششمین دوره «همایش چهرههای ماندگار» و دارای «نشان درجه یک فرهنگ و هنر» نیز بود.
یکی از خصوصیات اخلاقی بارز «مشایخی» تواضع بود. او خود را مدام «خاک پای مردم» میدانست و در هر نشست و برخاست خود را با این عبارت معرفی میکرد. وی از سال ۱۳۹۵ از بیماری گوارشی رنج می برد. «جمشید مشایخی» نهایتا در ۱۳ فروردین ماه سال ۱۳۹۸ در بیمارستان عرفان تهران چشم از این دنیا فرو بست. علت مرگ او ایست قلبی اعلام شد. پیکر این هنرمند نامی سینمای ایران در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
جلال آل احمد (۱۱ آذر)
«جلال آل احمد» زاده ی ۱۱ آذرماه سال ۱۳۰۲ از شهر تهران است. وی یکی دیگر از افراد مشهور متولد پاییز است که از برجسته ترین نویسندگان، مترجمان و منتقدین ادبی معاصر بود. «آل احمد» در خانواده ای مذهبی به دنیا آمده بود. پدرش «سید احمد طالقانی» و پسر عمویش «سید محمود طالقانی» در کسوت روحانی فعالیت داشتند.
پس از اینکه «جلال آل احمد» تحصیلات دوره دبستان خود را به اتمام رساند، پدرش او را از رفتن به دبیرستان منع کرد. ولی او تسلیم نشد و در دبیرستان دارالفنون تهران دیپلم گرفت. «آل احمد» در سن بیست سالگی به خواست پدر برای تعلیمات درس طلبگی به شهر نجف در عراق عزیمت کرد، اما بعد از گذشت تنها سه ماه به تهران بازگشت.
«جلال آل احمد» پس از گرفتن دیپلم به دلیل آشنایی با آثار «کسروی» به عضویت حزب توده درآمد؛ البته بعدها در سال ۱۳۲۶ از این حزب جدا شد. علی رغم مخالفت های پدرش، وی در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی مشغول به تحصیل شد. سپس برای تکمیل تحصیلات خود را تا مقطع دکترا ادامه داد، ولی نهایتا نیمه کاره آن را رها کرد.
در سال ۱۳۲۷ با «سیمین دانشور»، نویسنده و مترجم، معاصر آشنا شد، پس از گذشت یک سال، این آشنایی منجر به ازدواج شد. هیچ فرزندی حاصل این ازدواج نبود. به علت اختلاف عقیده ای که «آل احمد» با پدرش داشت و همچنین پشت کردن او به روحانیت از طرف پدرش طرد شد و او را از خانه بیرون کرد.
از ویژگی های آثار نثری «جلال آل احمد» میتوان به موجز و روان بودن، لحن پرخاشگرانه و زبان محاوره ای آنها اشاره کرد. «آل احمد» صاحب اندیشه ای نو بود و نویسندگان بزرگی چون «آلبر کامو»، «آندره ژید»، «اوژن یونسکو» و «داستایوسکی» را در ایران معرفی کرد.
با ملی شدن صنعت نفت و تاسیس جبهه ملی «جلال» یکی ار طرفداران «دکتر مصدق» شد. او جایگاه زن و مساوی نبودن با حقوق مردان را در نوشته هایش به خوبی به تصویر کشیده. جامعه مرد سالار و جایگاه پایین زن در اجتماع از موضوعات مهمی بود که «جلال آل احمد» به آن اشاره می کند.
از آثار داستانی او می توان به «دید و بازدید» در سال ۱۳۲۴، «از رنجی که می بریم» در سال ۱۳۲۴، «سه تار» در سال ۱۳۲۷، «زن زیادی» در سال ۱۳۳۱، «سرگذشت کندوها» در سال ۱۳۳۷، «مدیر مدرسه» در سال ۱۳۳۷، «نون و القلم» در سال ۱۳۴۰، «نفرین زمین» در سال ۱۳۴۶ و «پنج داستان» در ۱۳۵۰ اشاره کرد.
علاوه بر این، از آثار مقاله نویسی او می توان به «گزارش ها» در سال ۱۳۲۵، «حزب توده سر دو راه» در سال ۱۳۲۶، «غرب زدگی» در سال ۱۳۴۱، «کارنامه سه ساله» در سال ۱۳۴۱، «ارزیابی شتاب زده» در سال ۱۳۴۳، «یک چاه و دو چاله» در سال ۱۳۵۶ و… اشاره نمود.
از آثار ترجمه او نیز می توان از کتاب های «قمارباز» اثر «فئودور داستایوسکی»، «بیگانه» اثر «آلبر کامو»، «سوتفاهم» اثر «آلبر کامو»، «دست های آلوده» اثر «ژان پل سارتر»، «بازگشت از شوروی» اثر «آندره ژید»، «کرگدن» اثر «اوژن یونسکو»، «مائده های زمینی» اثر «آندره ژید»، «تشنگی و گشنگی» اثر «اوژن یونسکو» و… نام برد.
«جلال آل احمد» سرانجام در ۱۸ شهریور ماه سال ۱۳۴۸ در اسالم گیلان دیده از جهان فرو بست.
خانه ای که در آن «آل احمد» و همسرش «سیمین دانشور» زندگی می کردند، در سال ۱۳۹۷ تبدیل به موزه شد.
داریوش مهرجویی(۱۷ آذر)
«داریوش مهرجویی» در ۱۷ آذرماه سال ۱۳۱۸ در شهر تهران دیده به جهان گشود. وی یکی از بزرگترین فیلم سازان تاریخ سینمای ایران است. علاوه بر فیلم سازی، او در زمینه رمان نویسی و مترجمی هم آثاری ماندگار از خود به جای گذاشته است.
«مهرجویی» در نوجوانی به دلیل علاقه ای که به موسیقی داشت، در کلاس های آموزش موسیقی آقای زندی حضور یافت. با توجه به شناختی که پدرش از هنر موسیقی داشت، ساز سنتی سنتور را نزد او فرا گرفت. بعدها پس از آشنایی اش با موسیقی کلاسیک غربی، ساز پیانو را نیز آموخت. در سال ۱۳۳۵ به سینما علاقه مند شد.
«مهرجویی» تحصیلات دبیرستان خود را در تهران به پایان رساند. در همان دوران زبان انگلیسی را به خوبی یاد گرفت. در سال ۱۳۳۸ برای ادامه ی تحصیلات خود به کالیفرنیا رفت. ابتدا در رشته سینما مشغول به تحصیل شد ولی چندی بعد تحصیل در این رشته را رها کرد و در رشته فلسفه تحصیلاتش را ادامه داد. در سال ۱۳۴۴ لیسانس فلسفه اش را از داشگاه یوسی ال ای کالیفرنیا اخذ کرد.
در لس آنجلس به مدت یک سال سردبیر نشریه «پارس ریویو» شد. سپس به تهران بازگشت. در سال ۱۳۴۶ هم نخستین فیلمش به نام «الماس ۳۳» را ساخت و روی پرده سینما برد. این فیلم جز پر هزینه ترین فیلم های آن زمان به شمار می رفت.
«مهرجویی» با بانو «فریار جواهریان» ازدواج کرده. حاصل این ازدواج فرزندانی به نام های «مریم» و «صفا» بود. البته این ازدواج به جدایی انجامید و «داریوش» بعد از جدایی از همسرش با بانو «وحیده محمدی فر» ازدواج کرد و حاصل این ازدواج هم فرزندی به نام «مونا» بود.
«داریوش مهرجویی» از از فیلم سازان برجسته موج نو سینمای ایران بود. تاثیرگذارترین اثر سینمایی او فیلم «گاو» نام داشت؛ وی این فیلم را در سال ۱۳۴۸ بر اساس نوشته «غلامحسین ساعدی» ساخت. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ به فرانسه مهاجرت کرد، ولی پس از مدتی دوباره به ایران بازگشت. چندین فیلم از ساخته های وی توقیف شد و سال ها بعد از ساخت مجوز پخش آنها را گرفت.
از جمله این فیلم ها «گاو»، «دایره مینا»، «الموت»، «مدرسه ای که می رفتیم»، «بانو» و «سنتوری» نام داشتند. وی با پیشکسوتان بزرگ بازیگری همچون «عزت الله انتظامی»، «جمشید مشایخی»، «علی نصیریان»، «فخری خوروش»، «محمدعلی کشاورز»، «فروزان»، «سعید کنگرانی»، «حمیده خیرآبادی»، «لیلا حاتمی»، «گلشیفته فراهانی»، «نیکی کریمی»، «رضا عطاران» و… همکاری های ماندگاری داشته است.
«مهرجویی» از پرکارترین کارگردانان سینمای ایران است. از ساخته های ارزشمند داریوش مهرجویی می توان به فیلم های «گاو» در سال ۱۳۴۸، «آقای هالو» در سال ۱۳۴۹، «اجاره نشین ها» در سال ۱۳۶۶، «هامون» در سال ۱۳۶۸، «بانو» در سال ۱۳۶۹، «سارا» در سال ۱۳۷۱، «لیلا» در سال ۱۳۷۵، «درخت گلابی» در سال ۱۳۷۶، «میکس» در سال ۱۳۷۸، «مهمان مامان» در سال ۱۳۸۲، «آسمان محبوب» در سال ۱۳۸۸، «اشباح» در سال ۱۳۹۲، «لامینور» در سال ۱۳۹۸ و… اشاره کرد.
کارنامه جوایز و افتخارات مهرجویی یکی از پربارترین کارنامه های تاریخ سینمای ایران است. وی برنده جایزه بهترین فیلم «جشنواره لاروشل فرانسه» برای فیلم «گاو» در سال ۱۹۷۴، جایزه بخش نگاه نو از «جشنواره فیلم برلین آلمان» برای فیلم «پستچی» در سال ۱۹۷۲، جایزه صدف طلایی بهترین فیلم از «جشنواره فیلم سن سباستین اسپانیا» برای فیلم «سارا» در سال ۱۹۹۵، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در «جشنواره فیلم فجر» برای فیلم «سنتوری» در سال ۲۰۰۷ و… شده است.
او همچنین موفق به دریافت جایزه دست چاپ «جشنواره فیلم بوسان» در سال ۲۰۰۷ و همچنین «نشان لژیون دونور درجه شوالیه» از سوی سفیر فرانسه در سال ۲۰۱۴ شده است. علاوه بر این، طی نظرسنجی که در سال ۱۳۸۱ از ۵۵ فیلم شناس ایرانی به عمل آمد، «مهرجویی» به عنوان دومین کارگردان برتر سینمای ایران انتخاب شد.
در این مطلب با افراد موفق ایرانی متولد پاییز آشنا شدید. آیا از قبل می دانستید این افراد متولد فصل برگ ریزان هستند؟ آیا تولد خود شما هم در این فصل رویایی و زیباست؟ اگر تمایل دارید می توانید تاریخ تولد خود را در بخش نظرات با «پاسخ از ما» در میان بگذارید.