راهنمای مطالعه
انیمیشن Wolfwalkers درحالی در سال ۲۰۲۰ اکران شد که کاملا در سایه انیمیشن روح (Soul) قرار گرفت. نمی دانیم بگوییم این از خوش اقبالی سازندگان فیلم بود یا بد اقبالی آن ها، چرا که این انیمیشن از شانس های اصلی اسکار بهترین انیمیشن سال محسوب می شد. همان طور که تا حالا متوجه شدید، در این مقاله از «پاسخ از ما» به بررسی انیمیشن گرگ گردان ها (Wolfwalkers) می پردازیم.
برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله بهترین انیمه های سال ۲۰۲۰ را مطالعه کنید.
این انیمیشن علی رغم اینکه در هیاهوی اکران فیلم روح خیلی مظلومانه وارد عرصه شد، نشان داد که اگر محتوا و فرم خوبی برای ارائه داشته باشید، حتی بدون تبلیغات پر سر و صدا و پر زرق و برق هم می توانید مخاطب را جذب کنید.
گرگ گردان ها (Wolfwalkers) اولین کار استودیو فیلمسازی ایرلندی تازه کار و سازندگان این فیلم نیست. کارگردانان این اثر یعنی تام مور و راس استوارت قبلا هم سابقه کار و ساخت انیمیشن را داشته اند و کانسپت آرتیست های ماهری می باشند. دو انیمیشن دیگر آنها راز کلز (The Secret of Kells) و آواز دریا (Song of the Sea) مانند انیمیشن ولف واکرز امتیازات خوبی از سایت های رتبه بندی فیلم مانند راتن تومیتوز را کسب کرده اند و حتی نظر مثبت منتقدان بسیاری را به خود جلب کرده اند. اما فیلم گرگ گردان ها به نوعی اثر به کمال رسیده این هنرمندان است. گویی که ۳ گانه مبتنی بر فولکلور (فرهنگ عامه) آن ها با Wolfwalkers به اوج زیبایی و موفقیت می رسد. در ادامه به بررسی ولف واکرز می پردازیم. البته باید از قبل هشدار بدهیم که ممکن است داستان انیمیشن لو برود و برایتان اسپویل شود. پس اگر انیمیشن را ندیده اید، این مقاله را بعدا بخوانید.
خلاصه داستان انیمیشن گرگ گردان ها
رابین دختر کوچک پر انرژی و شادی است که در به در دنبال این است تا به پدر شکارچی اش ثابت کند که او هم شکارچی قابلی است. بنابراین علی رغم تمام مخالفت های پدرش در هر فرصتی که به دست می آورد به جنگل می رود تا گرگ های پلید را شکار کند، اما رابین و شاهینش مرلین قرار است در جنگل به طرز عجیبی سورپرایز و غافلگیر شوند. با دیدن دختر مو قرمزی که در جنگل بدون ترس با گرگ ها رابطه دارد، همه چیز عوض می شود.
شخصیت های تکراری اما منحصر به فرد Wolfwalkers
بیل گودفِلو
شکارچی انگلیسی که استخدام شده تا گرگ های شرور را با تله و تیر و تفنگ شکار کند. او، که همسرش را از دست داده، تمام تلاشش را برای محافظت از دخترش رابین صرف می کند؛ هر چند ممکن است گاهی در این کار زیاده روی کند. صدا گذاری این شخصیت در نسخه انگلیسی به عهده شان بین (بازیگر نقش برومیر در ارباب حلقه ها و ادارد استارک در گیم آف ترونز) است. البته تعجب می کنم که چرا در آخر کار بیل گوفلو کشته نشد! معمولا کاراکترهایی که شان بین نقشی در ایفایشان دارد به طرز دراماتیکی در فیلم کشته می شوند!
رابین گودفلو
دخترک مو طلایی، ظریف و حرف گوش نکن داستان است که دلش می خواهد مثل پدرش یک شکارچی ماهر شود. او تقریبا حرف در کله اش نمی رود و به خطرات توجه ندارد. رابین روح سرکشی دارد و با سماجت سعی دارد خودش را به پدرش ثابت کند.
هر چند پدرش هم به اندازه خودش لجاجت به خرج می دهد و گوشش به حرف های رابین بدهکار نیست. بازیگر خردسال تازه کار انگلیسی هانر نیفسی (Honor Kneafsey) به جای این شخصیت صحبت می کند.
میب او مکتایر
از شخصیت های فوق العاده داستان می باشد که محال است عاشقش نشوید. دختر مو قرمز سر زنده ای که بی شباهت به مریدا در انیمیشن شجاع (Brave) نیست! در واقع می توان او را یک مریدای جنگلی به حساب آورد.
میب از نسل اسرار آمیزی به نام ولف واکرزها (Wolfwalkers) است؛ افرادی که می توانند در شب به اراده خود به گرگ تبدیل شوند و همچنین توانایی فرمان دادن و کنترل کردن گرگ ها را دارند. این افراد می توانند زخم ها را نیز التیام دهند. بازیگر بریتانیایی اوا ویتاکر (Eva Whittaker) وظیفه صداپیشگی این شخصیت را برعهده دارد.
مول مک تایر
مول مادر میب و همچنین رهبر گرگ های گله است. مول مک تایر در تلاش است تا پناهگاه جدیدی برای گله و دخترش بیابد. اما مول گم شده و مدتهاست خبری از او نیست. بازیگر ایرلندی ماریا دویل کندی (بازیگر سریال های غریبه Outlander و دانتون ابی Downton Abbey) صداپیشه این نقش است.
لرد محافظ
لرد محافظ شخصیت بد انیمیشن می باشد که قرار است حسابی اعصابتان را به هم بریزد. این شخص مسئول خراب کردن جنگل و عصبانی کردن گرگ هاست. همچنین، او با حرف های خود گرگ ها را موجوداتی شیطانی جلوه می دهد. او کارفرمای بیل گوفلو است. او شخصیت خودکامه ای دارد و با مردم را به خاطر ابراز کوچکترین انتقادی به زندان می اندازد. بازیگر بریتانیایی سایمن مک برنی (بازیگر فیلم ماموریت غیر ممکن و سریال خیابان کارناوال) به جای این شخصیت صحبت می کند.
Wolfwalkers چگونه از کلیشه ها استفاده می کند؟
این انیمیشن مثال خوبی برای آن دسته از افرادی بود که باور دارند نمی توان ایده های تکراری را طوری صیقل و جلا داد که بتوان دوباره از آن ها بهره برد. این داستان کلیشه ای را مد نظر داشته باشید:
بچه ای سرکش در جنگل یا حومه شهر با موجودی عجیب یا هیولایی طرح دوستی می ریزد. او را درک می کند و متوجه می شود این موجود خطرناک نیست، بلکه به خاطر ناشناخته بودن و درک نشدنش برای بقیه مردم عاملی برای ترس و وحشت است. زمانی هم که به بقیه هشدار می دهد، کسی حرف هایش را باور نمی کند. یک شخص متعصب و یا قدرت طلب نیز با نفوذ خود باعث می شود بچه کاری از پیش نبرد. در آخر بعد از یک درگیری بزرگ، فرد متعصب یا از کرده خود پشیمان می شود یا از بین می رود. این داستان آشنا نیست؟
خیلی هم آشنا هست! تقریبا هرساله چنین انیمیشن یا فیلمی اکران می شود. قدیمی ترین نسخه این موضوع را در فیلم ای. تی. موجود فرا زمینیE.T. the Extra-Terrestrial می بینیم و نسخه های جدیدترش را در فیلم هایی مثل «چگونه اژدهای خود را آموزش دهیم» مشاهده می کنیم. پس چه چیزی باعث منحصر به فرد بودن این انیمیشن شده است؟ جواب این سوال ساده است: داستان خوب!
درست است که شما تا حدودی می توانید پایان گرگ گردان ها را حدس بزنید، اما این که اتفاقات چگونه پیش برود، در نگه داشتن مخاطب پای صفحه تلویزیون یا کامپیوتر بسیار موثر است. علاوه بر داستان، استعاره های داستانی نیز به خوبی در فیلم ولف واکرز Wolfwalkers بیان می شوند؛ بدون این که حس کنیم به زور چیزی به مخاطب خورانده می شود.
مهم ترین عامل موفقیت انیمیشن نیز گرافیک خوبش است. امکان ندارد چشمتان به آرت انیمیشن بیفتد و عاشقش نشوید. در این دوره، استفاده از انیمیشن دو بعدی ریسک بزرگی است. احتمال این که شخصیت ها خوب در نیایند و یا گرافیک تو ذوق مخاطب بزند بالاست، اما سازندگان ولف واکرز به راحتی نگرانی ها را در این باره از بین بردند. یعنی کسی هم مانده که عاشق شخصیت میب نشده باشد؟ یا با رابین همذات پنداری نکرده باشد؟
این انیمیشن اوج گرافیک و هنرش را در طراحی شهر و جنگل نشان می دهد. طبیعت سر سبز و زنده در برابر شهر خاکستری و مرده. این تقابل به خوبی با هنر آرتیست ها نشان داده شده است. در هر حال کارگردانان کانسپت آرتیست هم هستند.
Wolfwalkers چه می گوید؟
در داستان انیمیشن ولف واکرز به خوبی تقابل مدرنیته، طبیعت و مذهب را می بینیم. در این انیمیشن شاهد هستیم که اگر فردی با عقاید غلط و تعصب وار در مسند قدرت قرار بگیرد، چه آثار مخربی به بار می آورد. این افراد معمولا دشمنان خود را انکار می کنند و زمانی که دیگر نتوانند از بیخ و بن وجود نیرویی بر علیه خودشان را منکر شوند، دست به کوچک شمردنش می زنند؛ به عنوان نمونه، زمانی را به یاد آورید که لرد محافظ وجود گرگ گردان ها (ولف واکرزها) را انکار می کرد.
او گرگ ها را موجوداتی پست و بی عقل جلوه می داد که فقط وحشیگری بلدند. از این رو، عده زیادی را قانع کرد که تنها راه دستیابی به سعادت از بین بردن آنهاست. البته که کشتن موجودی که از خود کم عقل تر و پایین تر می پنداریم، راحت تر است.
لرد محافظ تا جایی پیش رفته بود که حتی اگر نامی از ولف واکرزها برده می شد، فرد خاطی را به شدت مجازات می کرد، اما او کم کم مجبور شد تا وجود آنها را باور کند. با این حال باز هم به راه درست نرفت و با استفاده از خرافه و ترس مردم از گرگ گردان ها بدگویی کرده و آنها را تقبیح کرد. لرد محافظ نمونه بارز شخصی است که واقعا به عقاید احمقانه و پوچش باور دارد. همین موضوع او را از یک آدم پست و دروغگو خطرناک تر جلوه می دهد. چرا که این افراد به اسم اعتقاد و دین هر کاری را برای خود مجاز می دانند و خود را نماینده نیروی مافوق می دانند! این افراد فقط خود را از بین می برند، اما در این مسیر افراد زیادی را نیز با خود به ورطه نابودی می کشند.
اما نکته دیگر شکستن ترس و قفس است. رابین را می بینیم که بر ترسش غلبه می کند و به میب فرصت می دهد. میب را می بینیم که به یک دختر شهری اعتماد می کند و او را به غارش می برد. در آخر این پدر رابین است که بیشترین پیشرفت شخصیت را دارد. گودفلو در آخر از زندان ذهن و جسمش آزاد می شود. جرقه این آزادی، تهدید شدن جان دخترش است. گودفلو در هر حالتی، حتی زمانی که با رابین تلخی می کند، به فکر جان اوست.
بزرگترین تقابل تضاد طبیعت و مدرنیته است. جایی در اوایل انیمیشن گرگ گردان ها (Wolfwalkers) لرد محافظ می گوید:
«برای داشتن زمین های کشاورزی، درخت ها باید قطع شوند».
این حرف در ابتدا بد به نظر نمی رسد، اما این کار ماوا و پناهگاه جانوران را به خطر می اندازد. زیاده خواهی انسان و سرکشی در برابر طبیعت هیچوقت به سود او نبوده است. بارها دیده ایم که بزرگترین سازه های بشر در برابر زلزله و بلایای طبیعی شانسی ندارند. در واقع این زمین نیست که در حال از بین رفتن است. این نسل بشر است که دارد خود را نابود می کند. همان طور که لرد محافظ با آتش زدن جنگل، تنها مرگ خود را تسهیل کرد. تا به امروز آثار زیادی برای نجات طبیعت به نمایش در آمده اند. اما چه خوب است که در ابتدا نسل آینده و کودکان را با این مسائل آشنا کنیم. هر چه نباشد، آینده به دست آنها رقم می خورد.
کلام آخر
گرگ گردان ها (Wolfwalkers) از بهترین انیمیشن های نه تنها ۲۰۲۰ بلکه ۵ سال اخیر بود. بی سر و صدا آمد و دل بسیاری از مخاطبان را ربود. این انیمیشن ارزش هایی مثل حفاظت از طبیعت، دوستی، اعتماد و بخشش را در حالتی به مخاطب عرضه کرد که او را نیازارد و به راحتی این موضوعات را قبول کند.
اگر این انیمیشن را دیده اید، از طریق بخش نظرات می توانید دیدگاه های خود را با «پاسخ از ما» به اشتراک بگذارید. بی صبرانه مشتاق شنیدن گفته های شما هستیم.