راهنمای مطالعه
صنعت نمایش خانگی دنیای دیگری است که گویا از هر آنچه که در این سی سال اخیر در سینما و تلویزیون دیده ایم جداست. نمایش خانگی بُعد و دریچهی دیگری از فیلمسازی ایرانی را پیش روی مخاطب میگذارد؛ هر آنچه که نشان دادنش در سایر بسترهای نمایش کمی دشوار است و به مانند گناهی کبیره و نابخشودنی می باشد را در فیلم و سریال های نمایش خانگی می توانید مشاهده کنید.
سینمای خانگی هم امکان نمایش این گونه داستان ها را برای کارگردان و هم حظ دیدنشان را برای مخاطب فراهم کرده است. در چند سال اخیر، به خصوص امسال که همه گیری کرونا سایهی شوم خود را بر هر چیزی افکنده، این صنعت پیشرفت دور از انتظاری داشته است. حتی میتوان گفت که پا از عرف و عادات خود فراتر گذاشته و به درجات بالاتری نائل آمده است. «سریال قورباغه» ساختهی هومن سیدیِ حداقل در صنعت سینمای ایران آوانگارد و پیشتاز است و دریچه ی نو و بدیعی را پیش روی مخاطب قرار داده و استاندارد سریال های خانگی را چند پله از آنچه که تا به حال بوده، بالاتر برده است.
هومن سیدی پیشتر چیره دستی خود را با ساخت فیلم های پر فروشی مانند «خشم و هیاهو» و «مغزهای کوچک زنگ زده» حسابی به رخ مخاطب کشیده بود، اما سریال قورباغه قدمی جسورانه برای او به حساب میآید.
این سریال در یک کلام ورود عرف و ترند جهانی به صنعت فیلم و سریال سازی ایران است؛ در برخی گوشه کنارهای این سریال خاص و منحصر به فرد چاشنی تند و تیز سورئالیسم به چشم میخورد. در این مقاله از «پاسخ از ما» قصد داریم تا نگاهی به چهار قسمت اول این سریال داشته باشیم.
پس با ما همراه باشید.
امضای هومن سیدی پای سریال قورباغه
هر کسی که دنیای فیلم و سریال، به خصوص دنیای سینمای ایران، را به خوبی بشناسد، سر این موضوع اتفاق نظر خواهد داشت که از لحاظ خلاقیت، نوآوری و تبحر در فیلمسازی، «هومن سیدی» یک سر و گردن از سایر هم رده های خود بالاتر است. البته این ادعا بستگی به آن دارد که با چه دیدی به قضیه نگاه کنیم. شاید بتوان خرده گرفت که ممکن است هومن سیدی در برابر کارگردان های افسانه ای ایران آن قدرها هم کارگردان مطرحی به نظر نیاید! البته که احتمالا این حرف میتواند تا حدودی درست باشد، اما با توجه به سبک و سیاق کارهایی که تا به حال از سیدی دیدهایم، به جرات میتوان گفت که اگر هومن سیدی بهترین نباشد، متفاوت ترین است.
سیدی پیش از این خودش را با ساخت فیلم هایی چون «مغزهای کوچک زنگزده»، «خشم و هیاهو»، «اعترافات ذهن خطرناک من» و «آفریقا» به همهی مخاطبان ایرانی ثابت کرده بود. این اثر جدید او نیز درست مهر تاییدی است بر تمام توانایی هایش. از ویژگی های منحصر به فردی که همیشه در کارهای هومن سیدی مشاهده کرده ایم، میتوان به حال و هوای متفاوت فیلم هایش اشاره کرد.
نوعی حال و هوای نامعلوم و راز آلود که همواره بیننده را درگیر فیلم کرده و او را هر لحظه برای تماشایش تشنه تر میکند. این ویژگی به بهترین شیوهی ممکن در سریال قورباغه هم قابل مشاهده است.
اما از دیگر امضاهای سیدی پای این سریال میتوان به حضور جوّی هالیوودی و جهانی در آن اشاره کرد؛ یک ویژگی ظریف و باز هم متفاوت در فیلم و سریال های ایرانی که کسی جز او از پس آن بر نمیآمد. شاید بتوان چنین ادعا کرد که کارهای سیدی بیش از هر اثر سینمایی دیگری به صنعت فیلمسازی جهان نزدیک باشد.
اما نکتهی مهم اینجاست که در ساخته های هومن سیدی اصلا خبری از تقلید کورکورانه نیست، بلکه کارگردان به ظریف ترین نوع ممکن از فیلمسازی جهانی الگوبرداری کرده و آن را به بهترین شکل با فضای حاکم در ایران گره زده؛ طوری که نه سیخ بسوزد نه کباب؛ نه مخاطب زده شود، نه هنر کارگردان زیر سوال برود و اسمش بد در برود.
قسمت اول سریال قورباغه؛ شروعی کوبنده و ماندگار
قسمت اول هر سریال از مهم ترین قسمت های یک اثر موفق است. این قسمت به عنوان یک اساس و پشتوانه برای کل سریال است. هر چقدر که اولین قدم محکمتر باشد، اساس کار قدرتمندتر خواهد بود و مخاطب نیز بیش از پیش به تماشای سریال و دنبال کردن آن تا به آخر ترغیب خواهد شد. با دیدن قسمت اول سریال قورباغه متوجه خواهید شد که کارگردان سریال، هومن سیدی، در این امر موفق بوده و این سریال حرف زیادی برای گفتن دارد. داستان نفسگیر و غیرقابل پیشبینی و معماها و سوالات فراوانی که برای بیننده مطرح می شود، از بزرگترین نقاط قوت قسمت اول سریال است.
ماجرای سریال از دل شهرک اکباتان آغاز میشود؛ لوکیشنی که با توجه به آثار پیشین هومن سیدی معلوم است که او حسابی به آنجا علاقه دارد. انتخاب این محله به عنوان یکی از لوکیشن های فیلم به ما کمک می کند تا پی ببریم داستان از چه قرار است. سریال قورباغه یک درام معمایی و جنایی است و چه جایی بهتر از شهرک اکباتان برای به تصویر کشیدن چنین ژانری؟ این انتخاب لوکیشن و فضاسازی مناسب نقطه قوت دیگری است که مخاطبان را پای صفحه تلویزیون می کشاند.
همان طور که پیش تر عنوان کردیم، آثار سیدی ما را به یاد فیلم ها و سریالهای فاخر جهان می اندازد؛ کارهایی که پیش تر دیده ایم و با آن ها خاطره سازی کرده ایم. با شروع سریال و حتی با دیدن تیتراژ ابتدایی سریال به خوبی میتوان به این قضیه پی برد. اما این آشنایی هیچگاه برای مخاطب زننده نخواهد شد و در ذوق او نخواهد زد، زیرا که سیدی کارش را به ظریفترین و رندانهترین شکل ممکن انجام داده است. این الهام گرفتن هنرمندانه از شاهکارهای بین المللی خود دلیل دیگری است که به این سریال علاقه مند شویم.
اگر تمایل دارید بدانید سال ۱۴۰۰ را با کدام سریال ها بگذرانید؟ می توانید مقاله زیر را مطالعه کنید.
ضعف و قوت مکمل یکدیگرند
هر چند که قسمت اول سریال قورباغه ما را به جهان متفاوت تری نسبت به سریالهای نمایش خانگی دیگر میبرد، اما با تمام نکات و نقاط قوتی که در دل خود دارد، بدون شک از وجود ضعف هایی هم رنج میبرد. در اصل بگذارید اینطور بگویم، اگر ضعفی نبود، اصلا خوبی و قوت هم به چشم نمی آمد. یک سریال هر چند هم که بی نظیر و قوی باشد، اما به هر حال باید انتظار چند نقطه ضعف و کاستی را نیز از آن داشت.
یکی از کمکاریهایی که به وضوح در این سریال (حداقل در قسمت اولش) به چشم میخورد، ضعف بازیگران است. درست است که بازیگران قَدَر و حاذقی از جمله «صابر ابر» و «نوید محمدزاده» در این سریال بازی میکنند، اما باز هم این کاستی قابل اغماض نیست. بازی برخی از بازیگران کمی حس ناپختگی را به بیننده القا میکند؛ طوری که ارتباط گرفتن را برای مخاطب سخت تر میکند.
دومین نقطه ضعف این قسمت مربوط به این موضوع می شود که شاید به زعم خیلی از مخاطبان حرفه ای و منتقدین سینمایی، سِیر و روند منطقی در داستان وجود ندارد. این موضوع هم میتواند مایه دردسر و افت کار شود و هم می تواند دلیلی باشد برای کیفیت و قدرت کار. بستگی دارد که در انجام این کار تعادل را رعایت کنیم یا خیر.
البته متاسفانه در سریال قورباغه این امر به عکس عمل کرده و به همین دلیل مخاطب را تا حدودی دلسرد کرده است. به هر حال قضاوت با خود بیننده است و اوست که تصمیم میگیرد به این سریال دل ببندد یا خیر؟
همچنین، در برخی بخش های سریال مثل تیپ سازی یا شخصیت پردازی به اندازهی کافی دقت عمل به خرج داده نشده است.
قسمت دوم؛ شروع ناامیدی مخاطب
بگذارید رک و راست حرفم را بزنم. قسمت اول سریال قورباغه شاهکار بود و این جای هیچ بحثی ندارد، اما قسمت دوم سریال تجلی آشکار از عرش به فرش رسیدن بود. هر چقدر که در قسمت اول سریال بر سر جایمان میخکوب شدیم و دهانمان از حیرت و شگفتی به کف زمین چسبید، در این قسمت باید با نگاهی مات و مبهوت شاهد تکتک صحنه های فیلم باشیم. اینجاست که ناامیدی مخاطب از این سریال آغاز میشود.
قسمت اول با هر کمی و کاستی، باز هم شاهکاری در میان سریالهای نمایش خانگی بود. فکر میکردیم که از بعد از این سریال، صنعت فیلمسازی ایران وارد عصر جدیدی می شود و دفتری تازه آغاز خواهد شد. اما قسمت دوم سیلی محکمی در گوشمان زد و ما را از خواب و خیال خوش بیدار کرد.
اساسی ترین ایراد وارده به این قسمت از سریال قورباغه، که البته شاید بتوان گفت تنها و بزرگترین ایراد آن هم هست، عدم وجود منطق در فیلمنامه است. هیچ سیر منطقی و عادلانهای که مخاطب به راحتی آن را قبول کند در این قسمت از داستان وجود ندارد. اتفاقات غیرمنطقی که امکان تحققشان در واقعیت بعید به نظر می رسد و همچنین گره های داستانی عجیب و غریب هر دو در کنار هم باعث می شوند تا قسمت دوم به مراتب نسبت به قسمت اول افت پیدا کند.
از حق نباید گذشت
هر اندازه که از قسمت دوم سریال قورباغه ایراد بگیریم، اما باز هم هنوز جای تعریف و تمجید وجود دارد. قسمت دوم انتظارات مخاطب را با خاک یکسان کرد، اما دلیل نمیشود که از کنار نقاط قوت و برگ های برنده و امتیازات آن سرسری گذر کنیم. فیلمنامهی قسمت دوم ایرادات و نقطه ضعف های زیادی داشت، اما باز هم با این حال نسبت به بسیاری از فیلم و سریال هایی که در بخش نمایش خانگی دیدهایم، قویتر عمل کرده است. فضای قسمت اول سریال، فضایی تاریک، سیاه و خشن بود؛ این ویژگی ها همچنان به نحو احسن در قسمت دوم هم به نمایش گذاشته شده بود و این مایهی مسرت است.
دیگر آنکه قسمت دوم سریال (درست مثل قسمت اول) آن چنان در بخش گریم خوب عمل کرده که دیگر جای هیچ ایرادی باقی نمیماند و البته در آخر از موزیک متن هم نباید غافل شد. اصولا موسیقی به فیلم رنگ و روح میبخشد و آن را زنده و پویا میکند. موسیقی متن سریال قورباغه هم به لطف هنر ستودنی «بامداد افشار» حسابی شنیدنی است و آن را بیش از پیش نفسگیر کرده است.
هومن سیدی در این قسمت شاید به عنوان فیلمنامه نویس عملکرد ضعیفی داشت، اما در بخش کارگردانی آن حسابی سنگ تمام گذاشت و توانست کاستیها را هر چند کم بپوشاند تا کمتر به چشم بیایند.
قسمت سوم؛ ایراد، ایراد و باز هم ایراد!
تماشای یک فیلم و یا یک سریال جنایی درجه یک و بدون عیب و نقص برای مخاطب ایرانی، هنوز هم بعد از این همه سال گویا آرزویی است که شاید هنوز زمان تحقق آن فرا نرسیده باشد! سالهای سال است که فیلمسازهای ایرانی دست به ساخت فیلم ها و سریال هایی با ژانر جنایی می زنند، اما باز هم نتوانسته اند خلاءهای همیشگی موجود را پر کنند و راه چارهای برای آن ها پیدا کنند. هر بار همان همان نقص ها و کم و کاستی ها.
ساخت ژانر جنایی از آنچه که فکر کنید سخت تر و پیچیده تر است و نیازمند ظرافت های منحصر به فرد به خودش می باشد. هومن سیدی با ساخت سریال قورباغه قدم بزرگی در این راه برداشته و به عبارتی میتوان گفت که حسابی در این زمینه جسارت به خرج داده، اما باز هم کارش نسبت به آنچه که اکنون در سطح جهانی مطرح است، دارای ضعف های بزرگی است.
ژانر جنایی از جمله ژانرهایی است که مخاطب در آن نقشی بسیار کلیدی دارد. در سایر ژانرها مخاطب به دنبال آن نیست که بگردد و از سریال ایراد بگیرد، اما در یک فیلم یا سریال جنایی به طرز عجیبی حتی خامترین بیننده هم هوشیار میشود و سعی میکند تا مو را از ماست بیرون بکشد. درست در این قسمت، اهمیت یک فیلمنامهی خوب و شسته رفته که مو لای درزش نرود، بیش از پیش آشکار میشود.
ایرادهایی که در قسمت دوم سریال قورباغه شاهد آن بودیم، همچنان در این قسمت هم وجود دارند. اگر سریال را به قصد سرگرمی و گذراندن وقت تماشا میکنید، شاید به هیچ عنوان چنین ایرادها و کم و کاستی هایی به چشمتان نیاید، اما به عنوان یک فیلم باز کارکشته و مشکلپسند، بدون شک تمامی ایرادها و خلاءهای موجود در این قسمت انتظاراتتان را تا حد بسیار زیادی پایین خواهد آورد. ولی این را هم فراموش نکنید که با تماشای سه قسمت نمیتوان دربارهی یک سریال نظر داد و آن را به باد انتقاد گرفت.
گفتنی است که یکی از هنرنمایی های فوق العاده این قسمت از سریال مربوط به هادی تسلیمی می باشد که به خوبی از پس ایفای نقش برادر فرید برآمده است.
در این قسمت می توانید مصاحبه ای از تسلیمی را مشاهده کنید که در آن از تجربه بازی اش در سریال قورباغه صحبت می کند.
قسمت چهارم؛ بُعدی جدید و ناآشنا
سه قسمت قبلی را فراموش کنید. هرآنچه را که تا به اینجای کار دیده بودید از ذهنتان دور بریزید؛ زیراکه هیچ خبری از فضای سه قسمت قبلی در قسمت چهارم سریال قورباغه وجود ندارد.
این سریال در سه قسمت اول خود حال و هوایی خشن، سیاه و تاریک را به خورد مخاطب میداد، اما در قسمت چهارم ماجرای سریال صد و هشتاد درجه تغییر پیدا کرده است. این قسمت همه چیزش متفاوت است از داستان و شخصیت هایش گرفته، تا رنگ، دوربین و تصویر.
در قسمت چهارم فلش بکی خواهیم داشت به گذشته؛ روایتی غیرخطی که باز هم محصول فیلمسازی غیر ایرانی است و هومن سیدی با ظرافت و هنر مطلقش آن را به سینمای ایران گره زده است. در این قسمت شاهد قدیمی ترین خاطرات کاراکتر اصلی داستان خواهیم بود و به نوعی شاهد اولین خِشت های داستان حال حاضر هستیم.
چنین قسمت هایی در سریالهای بزرگ و قَدَر جهانی جایگاه ویژهای دارند. حال کارگردان ایرانی سریال قورباغه سعی کرده با الهام گرفتن و نه با تقلید کردن، این شیوه داستان گویی را به بهترین شکل در قالب سریال خودش بگنجاند و الحق هم که در این زمینه موفق عمل کرده است.
قسمت چهارم سریال قورباغه هرآنچه را که تا به اینجای کار از سریال میشناختیم، خراب کرده و در عوض تصویری متفاوت در برابر چشمانمان گذاشته؛ یک کمدی سیاه که در رشت و سال های دههی شصت جریان دارد. سیدی خودش اصالتا اهل رشت است و به جرات میتوان گفت که در بین تمامی فیلم های ایرانی، بهترین تصویر را از رشت، فرهنگ و به خصوص لهجهی شیرین آن ارائه داده است. به هر روی، ایراداتی که در قسمتهای پیشین شاهدشان بودیم، کم و بیش در این قسمت هم وجود دارند. خوب تفاوت آشکار این قسمت و خاص بودنش باعث شده تا آتش خشم بینندگان فروکش کند.
سخن پایانی
سریال قورباغه با تمام بدیها و خوبیهایش، با تمام کمیها و کاستیها و ضعف هایش، باز هم یک سر و گردن از سریالهایی که تا به حال در صنعت نمایش خانگی دیده بودیم، بالاتر است. هومن سیدی کارگردانی است که در تولید آثار بدیع و خلاقانه پیشتاز بوده و اکنون توانسته یک سریال متفاوت و تماشایی را با چاشنی سورئالیسم ساخته و به مخاطب خود تقدیم کند. سیدی با الهام گرفتن از بهترین فیلم و سریال های حال حاضر دنیا توانسته اثری در خور توجه تولید کند؛ به گونه ای که نه تنها مخاطب خود را دلسرد و نا امید نکند، بلکه او را هر لحظه برای تماشای سریال خود مشتاق تر کند.
در این مقاله نگاهی داشتیم به چهار قسمت اول سریال قورباغه. سعی کردم به صورت مختصر و مفید نکاتی را در مورد این چند قسمت با شما در میان بگذاریم. اما قضاوت نهایی بر عهدهی شما مخاطبان نازنین است. این سریال ایراداتی نیز دارد و کسی منکر این قضیه نیست، اما از طرف دیگر در مقایسه با سایر ساخته های ایرانی آن قدر خوب و قوی عمل کرده که عملا جایی برای ایراد و خردهگیری باقی نمیماند.
ما به عنوان مخاطب سینمای ایران البته که نمیتوانیم انتظار یک شاهکار جهانی را داشته باشیم، اما این سریال حداقل ثابت کرد که میتوان در این راه قدم گذاشت و انصافا هم نتیجهی خوبی گرفت. نظر شما در مورد این سریال چیست؟
دیدگاه خود را با ما و همراهان دیگر «پاسخ از ما» در میان بگذارید! نظرات شما چراغ راه ماست.
بازیگران سریال قورباغه
تیزر سریال قورباغه