در ایام نوروز در کوچه و خیابان های پر تردد شهر افرادی را می بینید که با لباس و کلاهی قرمز و چهره ای سیاه در حال خواندن اشعاری از قبیل «ارباب خودم سامبولی بلیکم» هستند و تنبک و دایره زنگی در دست گرفته و می نوازند و مژده فرا رسیدن فصل بهار را می دهند. بلی در مورد حاجی فیروز صحبت میکنیم؛ یکی از نمادهای نوروزی ما ایرانیان. حاجی فیروز ریشه در تاریخ و اسطوره های ایران باستان دارد، اما چیزی که در نوروز ۱۴۰۰ توجه مردم را بیش از گذشته به این شخصیت نمادین جلب کرد اظهار نظر جنجالی معاون فرهنگی شهردار تهران بود.
محمد رضا جوادی یگانه، معاون فرهنگی شهردار تهران، توئیتی را منتشر کرد و در آن بیان کرد که تا اطلاع ثانوی از چهره حاجی فیروز در برنامه های شهرداری تهران استفاده نخواهد شد.
جوادی یگانه در توئیت خود نوشت:
«با اینکه حاجی فیروز ریشه های اساطیری دارد، اما سوءبرداشت نژادی از چهره سیاه او را نمی توان انکار کرد.»
این اظهار نظر جنجالی و دستور شهرداری تهران برای حذف شخصیت «حاجی فیروز» از برنامه های نوروزی به دلیل اینکه چهره سیاه این شخصیت را نژادپرستانه تلقی کرده بود، بازتاب گسترده ای داشت و افراد زیادی را به واکنش واداشت. گروهی اعتقاد دارد شخصیت حاجی فیروز ربطی به نژاد پرستی نداشته و نسبت به حذف بخشی از میراث فرهنگی کشور ابراز نگرانی کرده اند و عده ای هم این اقدام را حرکتی برای مقابله با نژادپرستی دانسته اند و آن را گامی رو به جلو خوانده اند.
در ادامه این مطلب، «پاسخ از ما» را همراهی کنید.
ریشه اساطیری حاجی فیروز
حاجی فیروز از چند روز مانده به نوروز تا پایان مراسم نوروز در کوی و برزن می رود و با حرکات خود موجبات نشاط و شادی مردم را فراهم می کند. سیاهی چهره حاجی فیروز تداعی کننده شب های بلند زمستان و سرمای هواست و لباس های سرخ رنگش نیز نمادی از فرا رسیدن نوروز و به بیانی نوید بخش بهار هستند. نظر برخی از محققان نیز بر این است که بهار شکوفه های سرخ را در میان سیاهی سرما به ارمغان می آورد و بدین جهت طراحی صورت و لباس حاجی فیروز از این موضوع الهام گرفته است؛ بدین گونه که صورت سیاه شده حاجی فیروز نمادی از سیاهی سرمای زمستان و لب ها و لباس های سرخ او نمادی از بهار است که بر پیکره سرما نشسته است.
همچنین، شاید برایتان جالب باشد که بدانید در گذشته حاجی فیروز نام دیگری داشته: خواجه پیروز. خواجه پیروز بیانگر فرا رسیدن نوروز و پیروزی بهار بر زمستان می باشد.
استاد جعفر شهیدی، رئیس مؤسسه لغت نامه دهخدا و پژوهشگر برجسته زبان و ادبیات فارسی، اعتقاد دارد شاید سرخی جامه حاجی فیروز نماد شادی باشد و نام فیروز نیز از این رو برای این شخصیت نمادین انتخاب شده باشد که خوش یمنی و با شگون بودن را به ذهن مردم متبادر می کند.
زنده یاد مهرداد بهار، اسطوره شناس ایرانی، در نوشته ای در سال ۶۲ عنوان کرده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز به خاطر بازگشت او از دنیای مردگان است. در اساطیر بین النهرین، ایزد برکت بخشی و خدای بارور کنندگی به نام دموزی وجود دارد که هر سال در ابتدای تابستان کشته می شود. او سپس به جهان مردگان می رود. همزمان با مرگ دموزی، همه گیاهان و جانوران یا پژمرده و ضعیف می شوند و یا عمرشان به پایان می رسد و می میرند. حیات از بین می رود و هیچ نشانه ای از آن دیگر وجود ندارد. تولید مثل هم متوقف می شود. هنگامی که چنین اتفاقات ناگواری رخ می دهند، سایر ایزدان دموزی را از جهان مردگان بر می گردانند و او با الهه آب، اینانا، (بعدها هم با ایشتر) ازدواج می کند. بعد از این اتفاق، حیات رونقی دوباره پیدا می کند؛ گیاهان باز از زمین می رویند و جانوران نیز می زایند.
این داستان اسطوره ای در صورت داستان سیاوش و سودابه در حماسه ی ملی ایران نیز تاثیر گذاشته است. در واقع، سیاوش یک گیاه نباتی است و هنگامی که او کشته می شود، از خونش گیاه سیاوشان می روید. اسم سیاوش هم به معنای مرد سیاه است. سیاهی رنگ چهره سیاوش نشان از این دارد که او از جهان مردگان برای آوردن باران و برکت بازگشته است.
بعضی ها اعتقاد دارند که سیاهی صورت حاجی فیروز نیز مظهر سربلند بیرون آمدن سیاوش از آزمایش، زنده بیرون آمدن از آتش و در کل بازگشت از دنیای مردگان است. سرخی لباس حاجی فیروز هم نشان از خون سیاوش دارد.
همچنین گفته می شود در فرهنگ باستانی ایران، حاجی فیروز نگهبان آتش همواره روشنی بوده که او هیچگاه اجازه خاموش شدن به آن را نمی داده است. روی سیاه حاجی فیروز هم به دلیل دود ناشی از آتش است. لباس مخصوص نگهبان های آتش نیز سرخ رنگ بوده است. براساس همین پیشینه، افرادی تحت عنوان «روسیاه کردگان» داوطلب می شدند و با میل و اراده خویش چهره شان را سیاه می کردند. آنها با جان و دل در میان مردم می رفتند و کاری می کردند که غم و اندوه از چهره شان رخت بربندد و لبخند بر لبانشان بنشیند.
اردشیر صالح پور، استاد دانشگاه و پژوهشگر نمایشهای آیینی و سنتی، نیز در مورد این افراد عنوان کرده:
«مهمترین پیک بهاری آتش افروزان بودند که نماد زمستان بودند. جشن سده در دهم بهمن ماه برگزار می شود و به معنای آن است که ما زمستان را با گرمای آتش طی میکنیم. آتش افروزان گروه های دوره گردی بودند که مژده آمدن بهار را میدادند و بازیگرانی بودند که سر، صورت و گردن خود را سیاه میکردند و کلاه بزرگ شیپوری به رنگ قرمز که نماد آتش است بر سر میگذاشتند، مشعلی در دست داشتند که گاهی نفت را در دهان خود میگذاشتند و نفت را به سمت مشعل میدمیدند. آنان عملیات نمایشی را همراه با موسیقی خاص اجرا میکردند که نوید گرما و نوروز بود.»
او همچنین در ادامه صحبت هایش عنوان کرد: «در گذر زمان حاجی فیروز صورتکهای سیاه را روی چهره و چانه خمیری را روی سر میگذاشتند. نظریهای وجود دارد که میگویند حاجی فیروز به نوعی از دل آتش افروزان آمده است.»
موافقان و مخالفان چه می گویند؟
ماجرای شهرداری تهران بعد از ابلاغیه شهرداری تهران در خصوص استفاده نکردن از حاجی فیروز با چهره سیاه بازتاب های زیادی داشت و عده ای با این تصمیم موافق بودند و برخی هم مخالف.
غلامحسین محمدی، مشاور شهردار و رئیس مرکز ارتباطات بینالملل شهرداری تهران، از شجاعت و مسئولیت پذیری معاون شهرداری تهران صحبت کرد و از دستور حذف حاجی فیروز در کارناوال های نوروزی پایتخت پشتیبانی کرد.
در ادامه واکنش ها، علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران، نیز در واکنش به اظهار نظر و ابلاغیه معاون فرهنگی شهردار تهران، محمد رضا جوادی یگانه، در صفحه شخصی توییترش نوشت: «برای دکتر جوادی به عنوان یک جامعه شناس با دانش، احترام فراوان قائلم اما به عنوان یک فرد علاقمند با مختصر مطالعاتی در حوزه فرهنگ و ادبیات، منطق اقدام ایشان را درک نمیکنم. فارغ از ریشه ها، در کجای فرهنگ ایرانی دوگانه نژاد سیاه / نژاد سفید دارای موضوعیت بوده؟!»
همچنین، محمد جواد حق شناس، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران، خطاب به معاون شهردار تهران خاطر نشان کرد: «باید ابلاغیه خود را پس بگیرید، حاجی فیروزها نماد نژادپرستی نیستند. تاریخ آئین های نوروزی را مطالعه کنید.»
دکتر محمود عزیزی، بازیگر تئاتر و تلویزیون، هم در این باره گفت: «نگاه نژاد پرستانه به «سیاه» خود جلوهای از نژادپرستی است؛ چون «سیاه» تخته حوضی ما قهرمان ملی و نماد درد و بیداد تاریخ ایرانی و جگرهای سوخته یک ملت در طول تاریخ است…این نگاه نژادپرستانه خود جلوهای از نژادپرستی است…این سیاه نه از زنگبار آمده است و نه از هند و هر جای دیگر، این پهلوان، نماد درد و بیداد تاریخ ایرانی و جگرهای سوخته یک ملت در طول تاریخ است.»
علی نصیریان، هنرمند پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون، هم یکی از دیگر افراد سرشناسی بود که نسبت به این بخشنامه واکنش نشان داد. برای نصیریان باور کردنی نبود که از چهره سیاه حاجی فیروز برداشتهای نژادپرستانه بشود . او در گفت وگویی با یکی از رسانه ها عنوان کرد: «چهره سیاه حاجی فیروز ارتباطی به نژاد ندارد و برگرفته از نمایشهای سنتی ایرانی است. حاجی فیروز و عمو نوروز مژده بهار، عوض شدن فصل و سال جدید را میدهند. شخصیت مبارک و سیاه در خیمه شب بازی و تخته حوضی سنتی ما نیز از شخصیتهای اصلی هستند و ربطی به نژاد ندارند. شخصیتهای نمایشهای سنتی ما نگاه نژادپرستی ندارند و ما در این نمایشها کاری به نژاد سیاه و سفید نداریم. اساس کار حاجی فیروز و عمو نوروز به سنتهای نمایشی ایران برمیگردد و بشارت دهنده فصل نو و بهار هستند.»
بسیاری از افراد نیز در واکنش به این موضوع به بخشی از سخنرانی بهرام بیضایی، نویسنده و کارگردان مطرح ایرانی، اشاره می کنند که در آن بیضایی در مورد معنای اسطوره ای رنگ سیاه در شخصیت هایی مانند سیاوش صحبت می کند و استدلال می کند که سیاه در نمایش تخت حوضی کوچکترین بار «نژاد پرستی» ندارد.
شباهت حاجی فیروز و پیتر سیاه
هر ساله روز ۵ دسامبر مراسمی در هلند برگزار می شود که در آن «سینترکلاس» یا «نیکلاس مقدس» به همراه دستیارانش از جمله «زوارته پیت» یا «پیتر سیاه» از خانه خود در اسپانیا به هلند وارد می شوند. گفته می شود ایده پیدایش کاراکتر بابانوئل از شخصیت نیکلای مقدس الهام گرفته است. در این مراسم، سینتر کلاس را در کنار یک غلام سیاه به نام «پیتر سیاه» می بینیم. پیترسیاه شباهت وافری با شخصیت حاجی فیروز در ایران دارد و از این رو بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
وظیفه پیتر سیاه این بوده که از طریق دودکش خانه ها به منزل کودکان خوب برود و با آوردن هدیه یا برآورده کردن آرزوهایشان آنها را خوشحال کند. از اواخر قرن بیستم، توضیح رایجی که در مورد چهره سیاه پیتر سیاه ارائه داده اند این بوده است که سیاهی صورت او ناشی از دوده هایی است که هنگام پایین آمدن از دودکش های خانه های کودکان بر صورتش نشسته است.
در نهایت در مورد حاجی فیروز، که در شعرهای خود نیز به ما درس زندگی می دهد و به ما یادآور می شود که قدر لحظات خود را بدانیم (حاجی فیروزه… سالی یه روزه… اصل کار امروزه)، می توان گفت چه ما بپذیریم که حاجی فیروز مظهر نژادپرستی است و چه خیر، با اطمینان می توانیم بگوییم که حاجی فیروز یک شخصیت نام آشنا در فرهنگ ایران زمین است که به یکی از نمادهای مهم نوروز تبدیل شده است.
او از طریق حرکات شادی آفرین خود سعی می کند تا پیام آور شادی و فرا رسیدن سالی نو باشد و همچنین مرهمی بر غم و غصه های ما باشد. حاجی فیروز همینطور ما را متوجه این قضیه می گرداند که حال که طبیعت از خواب برخاسته ما نیز باید مشابه او رفتار کرده و بیدار شویم.
نظر شما در مورد موضوع پیش آمده چیست؟ دیدگاه خود را با دیگر همراهان «پاسخ از ما» در میان بگذارید.
بی صبرانه منتظر شنیدن باور و عقیده شما در این مورد هستیم.