راهنمای مطالعه
فیلمنامهی «فیلم منک» یادگاری بود که از پدر فینچر برایش به ارث مانده بود. او هم به آخرین یادگار پدر فقیدش جامهی عمل پوشاند و آن به قاب تصویر درآورد. فیلمی ساخت که به نوعی یادآور حس نوستالژیک سینمای نوآر بود و البته با حرف و حدیثهای بسیاری هم رو به رو بود. گرچه در میان همین بلبشو، توانست نمرات خوبی را هم نصیب خود کند. هر چند گفتنی است برخلاف انتظار عموم و چیزی که پیش بینی میشد، این فیلم حتی توانست در اسکار ۲۰۲۱ خوش بدرخشد و جایزهی بهترین فیلمبرداری را نیز از آن خود کند.
ما «پاسخ از ما» هستیم. در این مقاله، قصد داریم تا نیم نگاهی به فیلم منک (۲۰۲۰) ساخته دیوید فینچر بیندازیم و بررسی و تفحص کوچکی دربارهی آن انجام دهیم. ببینیم آیا این فیلم، به رغم اسکاری که از آن خود کرده، فیلمی است که ارزش تماشا کردن داشته باشد یا اینکه دیدنش به کل ابطال وقت است و بیش از اندازه به آن توجه نشان داده شده؟ این چیزی است که قضاوتش در انتهای مقاله به گردن شما خواهد بود.
تماشای این فیلم مرد کهن میخواهد!
تماشای فیلم منک، آخرین ساختهی کارگردان چیرهدست «دیوید فینچر» ممکن است برای عدهی بسیاری بارقهای از شگفتی و تحسین به همراه داشته باشد و برای دستهی دیگری سرشار از ناامیدی. اما حال قبل از اینکه وارد این موضوع شویم، باید به نکات اولیهتری بپردازیم که البته برای تماشای این اثر، از واجبات است. کل داستان این فیلم، حول نگارش فیلمنامهی اثر طلایی «اورسون ولز» یعنی شهروند کِین (Citizen Kane) میچرخد؛ پس به این ترتیب، اولین قدم برای اینکه بتوان منک را درک کرد، این است که به سراغ سینمای کلاسیک برویم.
اما تماشای یک فیلم برای پی بردن به عمق این اثر کافی نیست. ما میخواهیم طوری به تماشای فیلم Mank بنیشینیم که در انتهای فیلم تکلیفمان با خودمان روشن باشد. البته اصلا به نظر من قصد فینچر هم همین بوده؛ شاید دلش میخواسته که از میان میلیونها نفر، مخاطبانش را گلچین کند و کسانی که واقعا با فیلم ارتباط برقرار کردهاند را برگزیند. اما به هرحال، قدم بعدی برای درک بهتر فیلم، این است که بیننده باید با فضایی که فیلم دست به روایت آن زده هم آشنا باشد. خب برای این کار چه باید کرد؟ پاسخ ما، اندک مطالعهای از وضعیت اجتماعی روزهای ساخت فیلم شهروند کین است.
اما به هرحال، قدم بعدی برای درک بهتر فیلم این است که بیننده باید با فضایی که فیلم دست به روایت آن زده هم آشنا باشد. خوب برای این کار چه باید کرد؟ پاسخ ما: اندک مطالعهای در مورد وضعیت اجتماعی روزهای ساخت فیلم «همشهری کِین».
فیلم شهروند کین محصول سال ۱۹۴۱ است؛ یعنی دههی ۳۰ و ۴۰ میلادی، روزهایی که هالیوود و صنعت سینما کمکم داشت حسابی داغ میشد و روز به روز به قدرت و ابهتاش افزوده میشد. آن دوران، دنیایی متفاوت از دنیای ما داشت. فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست هم در آن دوران چیزی به غیر از امروز بود. به طبع، مخاطب کارکشتهای که بخواهد از لحظهلحظهی فیلم منک، کمال لذت را ببرد، باید اندکی هم از وضعیت آن دوران بداند، اگر نه که بایستی به صرفا به زیباییهای بصری فیلم اکتفا کند.
داستان تولد یک اثر طلایی…
فیلم منک، داستانی است که در دل خویش، داستان دیگری را روایت میکند. آن داستان هم چیزی نیست جز بازگویی تولد اثر طلایی اوروسون ولز، یعنی فیلم شهروند کین. داستان منک اما از جایی آغاز میشود که هرمن جی منکیویچ (با بازی گری اولدمن)، نقش اصلی ماجرا و کسی که فیلم در حقیقت نام خود را از او به ارث برده، ۶۰ روز برای تحویل فیلمنامهی شهروند کین فرصت دارد.
کسی که در تماشای فیلم و سریال قهار باشد و یا همانطور که در بخش پیش اشاره کردیم، اندک بنمایهای از حوادث و وقایع روزهای ساخت فیلم شهروند کین داشته باشد، احتمالا کم و بیش از درگیری و منازعهی بین اورسون ولز و منکیویچ آگاه است. در اصل، خود فیلم Mank ، این تقابل را به خوبی، طوری که مخاطب آن را حسابی حس کند، به تصویر کشیده است. حال نزاع بر سر چیست؟ این چیزی است که با تماشای فیلم میتوان به خوبی به آن پی برد و متوجهاش شد. منکیویچ اعتقاد دارد که نام او هم باید به عنوان فیلمنامهنویس این اثر ذکر شود و در مقابل، اورسون، به شدت مخالف این کار است.
دربارهی صحت و عدم چنین دعوایی بین منک و ولز، حرف و حدیثهای بسیاری وجود دارد. فیلم منک چیزی را به نمایش کشیده که شاید مخاطبان را علنا به دو گروه تقسیم بندی کرده باشد. عدهای میخواهد آنچه فینچر ساخته را باور کنند، دیگری میخواهند عدم وجود چنین چیزی را اثبات کنند. دستهی دوم دلخوش هستند به تحقیقات به عمل آمده و میگویند ساختهی فینچر توهمی بیش نیست. دستهی اول اما ترجیح میدهند که تعصب را کنار بگذارند و از دید فینچر به قضیه نگاه کنند.
روایت بازی سیاست و سینما
یکی از موضوعاتی که فینچر در فیلم «مَنک» بر آن تمرکز دارد، به تصویر کشیدن وقایع پشت پردهی هالیوود و کمپانیهای بزرگ است و البته اینکه چگونه همین غولهای رسانه، سر و کارشان به سیاست میافتد و چگونه داستان هر دو، به هم گره میخورد. (البته خب هرچند که فینچر به ظن بعضی در این کار موفق بوده، به نظر عدهی دیگر، چیزهایی که او در این باب مطرح کرده، تماما سطحی و بیارزش است.)
زمانی که داستان فیلم منک در آن رخ میدهد، زمانی است که جامعهی آمریکایی، به خاطر فرو رفتن دنیا در جنگ جهانی دوم، با رکود بزرگی مواجه است؛ بانکهای زیادی ورشکست شدهاند، مردم وضعیت خوبی ندارند و مدام، شهر به شهر میگردند تا بلکه برای سیر کردن شکمشان، بتوانند کاری برای خود دست و پار کنند. در این میان اما دغدغهی صاحبان سینما و کمپانیهای فیلمسازی، حفظ منافع خودشان بود، اینکه چگونه بتوانند در این روزگار سخت هم مردم را به پای فیلمهایشان، به سینماها بکشانند. خلاصه اینکه هر کدام، سعی دارند با هر روش ممکن، از هر راهی، گلیمشان را از آب بیرون کشیده و به بقا دست یابند.
حال، وقتی پای سیاست به ماجرا باز میشود که زمان انتخاب فرماندار ایالت کالیفرنیا، فرا میرسد. دو نماینده در این عرصه حضور دارند؛ یکی نمایندهی جمهوریخواهان بود، دیگری، وعدهی افزایش مالیات بر استودیوها و کمپانیها را میداد. طبیعی است که در میان، این موضوع به مذاق خیلی از کلهگندههای این صنعت خوش نیاید و در صدد بربیایند تا با ساخت فیلمهایی بر ضد آن نماینده، هم اوضاع را به نفع خود تغییر دهند، هم اینکه غیرمستقیم، در جریان انتخابات دست ببرند.
از فینچری که میشناختیم خبری نیست!
فینچر را تا قبل از فیلم Mank، جور دیگری میشناختیم. او را استاد چیرهدست و توانای فیلمهای ترسناکی چون «دختر گمشده» و «زودیاک» شناخته بودیم. خب فکر هم میکردیم که در کارهای فقط ترس و بعد تاریکی را خواهیم دید، اما بعد از فیلم «مورد عجیب بنجامین باتن» ، دیدیم که فینچر هم توانایی به تصویر کشیدن احساس و لطافت را دارد. آن حس شور و گرمی را، این بار هم در منک شاهد هستیم.
شش سال بود که از خبری از فینچر نبود. اما پس از انتظاری طولانی، امسال شاهد اثری جدید از او بودیم که توسط نتفلیکس، منتشر شد. فیلم منک تا حدودی با کارهای پیشین او تفاوت دارد. شاید تنها نمونهای که بتوان در فهرست آثارش، مشابه با منک پیدا کرد، فیلم شبکهی اجتماعی (The Social Network) باشد. این فیلم که در سال ۲۰۱۰ بر روی پردهی نقرهای رفت، روایتی بود عریان از اینکه سرمایهداری و قدرت رسانه، چگونه میتواند حتی مستحکمترین رفاقتها را هم از یکدیگر بگسلد. فیلم منک هم درست چنین موضوعی دارد؛ از هرآنچه که در پشت پرده هست و نیست، حرف میزند و شاید هم اصلا به نوعی نمایانگر درد و بغض فیلمنامهنویسان باشد.
اما موضوع تلخی هم در این میان وجود دارد، که بر محبوبیت این فیلم سایه افکنده و البته نباید نادیدهاش گرفت. در ابتدای مقاله گفتیم که حرف و حدیثها علیه این فیلم بسیارند. سرچشمهی همهشان هم اصلا خرده گرفتن به این است که آیا داستان منک و ولز و ماجرایی که بینشان پیش آمده، حقیقت دارد یا خیر؟ به رغم حواشی بسیاری که در رابطه با این فیلم وجود داشت و همچنین به رغم انتقادات بسیار، فیلم منک سرانجام توانست در اسکار ۲۰۲۱ خوش بدرخشد و همانطور که عنوان کردیم، جایزهی بهترین فیلمبرداری را از آن خود کند. از فینچری که می شناختیم خبری نبود، اما «اریک مِسِر اشمیت» توانست افتخاری برای این اثر بیافریند.
منتقدان و مخاطبان؛ دست به دست علیه منک
فیلم Mank مخاطبان را به دو گروه تقسیم کرده و چنان نفاقی بینشان انداخته که نادیده گرفتنش سخت است. عدهای متعصبانه از آثار فینچر طرفداری میکنند و کارش را چون وحی منزل گرامی میدارند.عدهای دیگر هم کارشان در این میان، فقط خرده گرفتن است و بس.
«پاسخ از ما» اما، قصد دارد نقدی بیطرفانه از این فیلم داشته باشد؛ نه میخواهد دست به نکوهش این اثر بزند و از منتقدان منفی جانبداری کند، نه اینکه کوکورانه از منک طرفداری کند. قضاوت تماما بر عهدهی خواننده است.
اولین و مهمترین نقد وارده به فیلم «منک» عدم وفاداری به واقعیت است. اولین و مهمترین نقد وارده به فیلم منک، عدم وفاداری به واقعیت است. فینچر سعی دارد در طول فیلم، مدام بر این نکته تاکید کند که اولسون ولز، نقش چندانی در نگارش فیلمنامهی شهروند کین نداشته و زحمت و شکوه کار، تماما به دستان منکیویچ بوده. اما خب منتقدان هم درست با این موضوع مشکل دارند و با سند و مدرک فراوان، قصد دارند بگویند واقعیت تاریخی چیزی جز این بوده و فینچر، صرفا برای سرگرمی مخاطب چنین محتوایی را در فیلم گنجانده.
گذشته از آن، بسیاری اعتقاد دارند که فیلم منک (۲۰۲۰)، به جز اینکه سعی در زنده کردن سینمای نوآر کرده باشد و صرفا بازی نور و قاب و صحنههای چشمنواز را به خورد مخاطب داده باشد، چیز دیگری ندارد که به آن ببالد. گفته میشود که زیبایی و محبوبیت فیلم سینمای کلاسیک، به این بوده که بدون پیچیده کردن ماجرا، فقط به داستانسرایی برای مخاطب میپرداخته، چیزی که که اصلا در فیلم فینچر رعایت نشده است. یعنی خلاصه اینکه نظرات منفی تماما بر این است که این فیلم، نه تداعیکنندهی سینما کلاسیک و تاریخ آن است، نه به درستی به اوضاع جامعه و وقایع موجود پرداخته.
بزرگترین نقطهی قوت منک؛ تصویر
گذشته از تمامی نقدها و خردههایی که به فیلم Mank گرفتند، همه بر سر یک موضع توافق نظر دارند؛ و آن موضوع چیزی نیست جر شکوه تصویر. در تمام طول فیلم، اهمیتی فوقالعاده ویژهای به نورپردازی، میزانسن و زوایای دوربین داده است و تمام تلاشش را کرده، تا لحظهلحظهی فیلم، به چشم مخاطب باشکوه به نظر برسد. به علاوه، چون دوباره سینمای نوآر را زنده کرده (البته تا حدودی)، میتوان گفت که تمامی این کارها در کنار هم، به یکی از بزرگترین نقاط قوت فیلم تبدیل شدهاند. کاملا پیداست که این همه ظرافت و وسواس بی نتیجه نماند. ساخته دیوید فینچر توانست در اسکار ۲۰۲۱ در دو بخش از ده بخشی که در آن نامزد شده بود جایزه ای را از آن خود کند؛ همین کیفیت نور، تصویر و صحنه فیلم منک بود که باعث شد زحمات دست اندرکاران ساخت این فیلم به بار بنشیند و اسکار بهترین طراحی صحنه و بهترین فیلمبرداری به نام فیلم مَنک (۲۰۲۰) ثبت شود.
فیلم منک در حقیقت روایتی است از ساخت فیلم کلاسیک شهروند کین، به همین دلیل هم سعی شده تا بیشباهت به آن نباشد. نور، زوایای دوربین و قابهایی که به دستان توانای گرگ تولند (فیلمبردار شهروند کین) در سال ۱۹۴۱ خلق شده بودند، باز هم دوباره در این فیلم تکرار شدند. به علاوه، مهمتر و البته ناپیداتر از نکات بالا، در فیلم منک، سعی شده با زاویهی دوربین و قابی که بسته شده، پیامی به مخاطب الهام شود. مثلا، در پلانهای ابتدایی فیلم، با دیدن تصویری که دوربین با ارتفاع پایین و زاویهای رو به سقف نشانمان میدهد، قرار است پیامی از استیصال منکیویچ را دریافت کنیم. یا در نمونهای دیگر، ترکیب فضاهای تاریک و روشن با هم، قصد دارد تا جنبههای تاریک وجود منک را به نمایش درآورد.
فیلم منک در حقیقت روایتی است از ساخت فیلم کلاسیک همشهری کِین (Citizen Kane). به همین دلیل هم سعی شده تا بی شباهت به آن نباشد. نور، زوایای دوربین و قابهایی که به دستان توانای گرگ تولند، فیلمبردار همشهری کین، در سال ۱۹۴۱ خلق شده بودند، باز هم دوباره در این فیلم تکرار شده اند. به علاوه، مهمتر و البته ناپیداتر از نکات بالا، در فیلم مَنک سعی شده با زاویهی دوربین و قابی که بسته شده، پیامی به مخاطب الهام شود؛ به طور مثال، در پلانهای ابتدایی فیلم، با دیدن تصویری که دوربین با ارتفاع پایین و زاویهای رو به سقف نشانمان میدهد، قرار است پیامی از استیصال و درماندگی منکویتس را دریافت کنیم یا در نمونهای دیگر، ترکیب فضاهای تاریک و روشن با هم قصد دارد تا جنبههای تاریک وجود مَنک را به نمایش درآورد.
فیلم مَنک از زبان منتقدان
فیلم مَنک در تمام طول راه با رویکرد دوگانه ای از جانب طرفداران و منتقدانش همراه بود؛ نظرات راجع به آن بسیار ضد و نقیض بود و عده ای حتی این فیلم را در سطح اسکار نمیدیدند. اما بگذارید حقیقتی را به شما بگویم: تا به امروز، تجربهی شخصیم به من نشان داده که هر اندازه حرف و حدیث در رابطه با چیزی بیشتر باشد، آن چیز موفق تر خواهد بود؛ به خصوص فیلمی که در اسکار پا نهاده باشد. گویا داوران آکادمی اسکار از این گونه بازی های بسیار لذت میبرند.
به طور مثال، فیلم منک (۲۰۲۰) توانست از انجمن منتقدان فیلم لسآنجلس، برندهی جایزهی بهترین طراحی صحنه شود. یا اینکه در در انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، جایزهی بهترین کارگردانی هنری را از آن خود کند. گذشته از آن، در بسیاری از بخشها و جشنوارههای دیگر، نامزد دریافت بهترین جوایز شود. به علاوه بد نیست بدانید که فیلم منک، امتیاز ۷٫۹ از ده را، از وبسایت راتن تومیتوز و ۷۹ از صد در وبسایت متاکریکت، به دست آورده است.
این فیلم در ده بخش از اسکار نامزد شد؛ به باور بسیاری حتی کسب عنوان نامزدی برای یک اثر خود افتخار بزرگی است؛ چه برسد به اینکه جایزهای را نیز از آن خود کند. هرچند که از این ده بخش، تنها دو جایزه نصیب فیلم مَنک شد، اما باز هم چیزی از ارزشهای اثر فینچر کاسته نخواهد شد.
اما بد نیست نگاهی هم به نظرات منتقدان بیندازیم:
ایان فریر از Empire
فیلم منک، به بهترین و زیباترین نوع ممکن و به صورت سیاه و سفید ساخته شده است، به علاوه، هزار لایهی خاکستری هالیوود را هم به خوبی به نمایش کشیده است. نقش پرقدرت گری اولدمن را نمیتوان در این فیلم نادیده گرفت. این فیلم بدون شک در بین بهترین آثار خلق شده به دست فینچر جای خواهد گرفت.
لیندزی باهر از Associated Press
این فیلم، به سادهترین و گیراترین شکل ممکن، داستان مردی را روایت میکند که بدون اینکه متوجه باشیم، پشت بسیاری از خاطرات سینمایی، به خصوص شهروند کین قرار داشته. از اینکه این فیلم در بین بهترین فیلمهای امسال قرار خواهد گرفت شکی ندارم.
جیمی گراهام از Total Film
پس از گذشت ۳۰ سال، این اثر از فینچر با نمایش بنمایههایی از سختیهای فیلمنامهنویسی، نفرت از خود، دائمالخمری، ترس از شکست و عدم موفقیت، از بزرگترین دسیسهها و توطئههای هالیوود پرده برمیدارد که البته در پارهای از موارد بسیار افسار گسیخته است و در بعضی دیگر شگفتانگیز و گاهی اوقات هم هر دو را با هم به همراه دارد.
سخن پایانی در باب فیلم منک
در رابطه با فیلم منک (۲۰۲۰)، آخرین ساختهی دیوید فینچر، احساسات دوگانهای وجود دارد. عدهای بعد از دیدن آن ناامید شده و عدهای دیگری هنوز که هنوزه، نمیتوانند یاد آن را از ذهنشان بیرون کنند. همین موضوع هم باعث شده تا دو موضعگیری و دو جبههی کاملا متفاوت در رابطه با این فیلم شکل بگیرد. اما به هر حال قضاوت با کسی است که فیلم را میبیند. نظر دادن دربارهی چنین موضوع کاملا شخصی است.
در این مقاله از پاسخ از ما نگاهی داشتیم به فیلم Mank؛ فیلمی که گمان میشد نتواند عاقبت خوبی داشته باشد و مخاطبان را به دو دسته تقسیم کرده و آنها را رو به روی هم قرار داده بود. اما وقتی اسکار ۲۰۲۱ پشت سر گذاشته شد، همه انگشت به دهان ماندند و شاهد بودند که این فیلم چطور پلههای موفقیت را پشت سر میگذارد. قضاوت نهایی اما هنوز به عهدهی شماست. شما جز کدام دسته بودید: این فیلم را دوست داشتید یا از آن بیزار بودید و به آن انتقادهای زیادی را وارد می دانستید؟
بازیگران فیلم مَنک (۲۰۲۰)
تیزر فیلم منک (۲۰۲۰)