فیلم هرگز، به ندرت، گاهی، همیشه

نگاهی به فیلم «هرگز، به ندرت، گاهی، همیشه»؛ داستان دردهای ناخواسته

2020
درام
۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
10/ 7.4 25k کاربر

جدول اطلاعات هرگز به ندرت گاهی همیشه

سال تولید2020کارگردانالیزا هیتمن
نویسندهالیزا هیتمنتهیه کنندهادل رومانسکی/ سارا مورفی
کشور تولید کننده ایالات متحده انگلیسزبانانگلیسی
مدت زمان فیلم۱ ساعت و ۴۰ دقیقهژانردرام
بروزرسانی در : 341 بازدید
مدت زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

گذشته از سیاست و ناعدالتی اجتماعی که در سال گذشته کشور آمریکا را در نوردید، مسائل اجتماعی بسیاری هم وجود داشتند که تحت ‌الشعاع آن قرار گرفتند و شاید آن طور که باید و شاید به چشم نیامدند. به خوبی می ‌دانیم که تابستان سال گذشته در ایالات متحده چه خبر بود و چه جنبش ‌ها و بعضا شورش ‌هایی در این کشور رخ داد. این قبیل مسائل همیشه موضوع بسیاری از فیلم ‌ها بوده، اما در این میان چیزی که همیشه نادیده گرفته شده و یا کمتر به آن پرداخته ‌اند، خشونت علیه زنان و دختران بوده است. مضمونی که داستان فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) بر حول آن می‌گردد و برای مخاطب روایت می ‌شود.

در مقاله‌ی امروز «پاسخ از ما» قصد داریم تا نگاهی به این فیلم اجتماعی و پر درد بیندازیم. این فیلم در یک کلام داستان رنج‌ ها و غم ‌های ناخواسته است؛ رنجی که زنان بدون هیچ گناه و تقصیری متحمل می ‌شوند. این فیلم نگاه عریانی به جامعه‌ی مرد سالار دارد و بعضا با زبانی سرخ آن را به باد انتقاد می‌گیرد. فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه از جدیدترین فیلم های ۲۰۲۰ است و جایزه محافل فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر زن و بهترین فیلمنامه در همین سال را از آن خود کرد. در ادامه با ما همراه باشید تا نگاهی به این فیلم داشته باشیم.

اطلاعات کلی فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه

فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) تنها یک بودجه‌ی ۵ میلیون دلاری داشت، اما حدود ۴۰۰ میلیون فروش کرد. همچنین، این فیلم با استقبال فوق‌العاده بالایی هم در فستیوال فیلم سان‌دنس روبرو شد و البته در جشنواره بین ‌المللی فیلم برلین هم برنده‌ی جایزه خرس طلایی شد.

  • نویسنده و کارگردان: الیزا هیتمن
  •  تهیه‌کنندگان: ادل رومانسکی/ سارا مورفی
  • بازیگران: سیدنی فِلانیگان/ تالیا رایدر/ تئودور پلرین/ رایان اِگولد/ شارون ون اتن
  • تاریخ اکران: ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ (فستیوال سان‌دنس)/ ۱۳ مارچ ۲۰۲۰ (آمریکا)

داستانی غیرپیچیده، اما به شدت تاثیرگذار

فیلمنامه فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه از آن نوع فیلمنامه ‌هایی است که چندان پیچیدگی خاصی ندارد؛ سیری خطی و قابل فهم که نه مخاطب را خسته می‌کند و نه اینکه بیش از اندازه ذهنش را درگیر می‌ سازد. دختری ۱۷ ساله به اسم آتم (با بازی سیدنی فلنیگن) در شهر کوچکی در پنسیلوانیا زندگی می‌کند و بر حسب اتفاق ناخواسته باردار می‌شود. او چاره‌ای ندارد جز اینکه بچه خود را سقط کند، اما او هنوز به سن قانونی نرسیده و برای این کار نیاز به رضایت والدین دارد و قوانین هم بدون رضایت والدین اجازه‌ی هیچ کاری را به او نمی‌دهند.

به همین دلیل آتم همراه با دخترعمویش اسکایلر (با بازی تالیا رایدر) راهی نیویورک می ‌شوند، اما در ادامه معلوم می‌شود چیزی که به نظرشان یک روز بیشتر طول نمی‌کشید، پیچیده‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کردند.

داستان فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) سراسر داستان یک بحران است؛ بحرانی که یک جوان به ناخواسته دچارش شده و در پی آن است تا آن را با موفقیت پشت سر بگذارد. این فیلم بیشتر از آنکه روایت‌کننده‌ی دردها و مصائب یک دختر نوجوان باشد، در بطن خود بیشتر به مردم شناسی پرداخته. شاید به جرات بتوان گفت که الیزا هیتمن با ساخت این فیلم یک قدم از تمام فیلم‌ های قبلی‌اش جلوتر رفته و با پرداختن به مضامینی همچون سقط جنین فیلمی با داستانی متفاوت را برای مخاطب به تصویر کشیده است.

 

 

پرنده‌ای که در قفس گیر افتاده

در اولین صحنه‌ای که آتم را می ‌بینیم، متوجه می شویم که او دختری درونگرا، سرد، گوشه‌گیر و عبوس است. اولین صحنه ‌ای که مخاطب از این دختر پیش روی خود دارد، در برنامه‌ی استعدادیابی دبیرستان است و او مشغول خواندن آوازی دلنشین می باشد. صدای او بی‌نظیر است، اما ناگهان در همان میان پسری از انتهای سالن فریاد سر داده و او را «هرزه» خطاب می‌کند. سپس در صحنه‌ای دیگر او را همراه مادرش (که به ظاهر نقش یک مادر حمایتگر را بازی می‌کند، ولی عملا بود و نبودش فرقی ندارد) و ناپدری بد اخلاقش در یک رستوران می‌بینیم.

فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه جامعه‌ی بسته، محافظه‌کار، سخت‌گیر و غیر روشنفکر محل زندگی آتم را به خوبی به تصویر کشیده است؛ از همان جوامع شهرهای کوچکی که همه یکدیگر را می‌شناسند و اگر از جایت تکان بخوری، نیمی از مردم شهر باخبر می‌ شوند. آتم در چنین جامعه‌ای زندگی می‌کند، هر بار که خودش را در آینه می ‌نگرد و شکم برآمده‌اش را می‌ بیند، حقایق جامعه‌اش مثل سیلی بر صورتش کوبیده می‌شود.

وجود چنین جوامعی در کشور مدرن و آزاد آمریکا شاید دور از ذهن باشد، اما حقیقت همین است. هر نوع آدمی هر جای دنیا پیدا می‌شود. الیزا هیتمن سعی کرده تا در فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) به نوعی هر آنچه را که در ذهن آتم می‌گذرد را به نمایش بگذارد؛ خشم، سرخوردگی، دلهره و اضطراب.

اندکی سپیدی در دل تاریکی

آتم در بیچاره‌ترین و مستاصل‌ترین دوران زندگی‌اش قرار دارد. هیچ کسی در کنارش نیست و هیچ کس اصلا نمی‌خواهد قدمی برای کمک به او بردارد. تنها کاری که اطرافیانش انجام می‌دهند، قضاوت، سرکوفت و ملالت است؛ بدون آنکه از اصل ماجرا و دردهای آتم خبر داشته باشند. اما در میان خیل عظیم مردمی که بود و نبودشان در زندگی‌مان فرقی ندارد، پیدا می‌شوند کسانی که هنوز انسانیت را فراموش نکرده‌اند؛ مثلا هنگامی که آتم برای سقط جنین به کلینیک مرکز شهر مراجعه می‌کند، یک زن در نهایت انسانیت و محبت دست کمک به سوی او دراز می‌کند و پرستاران هم به پشتیبانی از او بر می‌آیند.

سیدنی فِلانیگان در فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه

فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه در میان تاریکی، بارقه ‌هایی از سپیدی و امید را نیز نشان داده؛ چیزی که پس از وقایع ناراحت کننده مربوط به حادثه قتل وحشتناک سیاهپوست آمریکایی و تبعات بعد از آن دوست داشتیم در اسکار ۲۰۲۱ شاهدش باشیم، اما متاسفانه شانس با این فیلم یار نبود و هرگز به ندرت گاهی همیشه نتوانست در عرصه رقابت های اسکار ۲۰۲۱ جایی داشته باشد.

آتم برای سقط جنین به اجازه‌ی والدین احتیاج دارد که البته هرگز خبری از آن نخواهد بود، اما او مصمم است که اگر پزشکان کمکش نکنند، خودش دست به کار شود. دختر عموی آتم، اسکایلر، خیلی زود به راز او پی می ‌برد. اسکایلر هم از همان دسته افرادی است که هنوز روحش سیاه نشده و البته آتم را نیز به خوبی درک می‌کند. اسکایلر و آتم هر دو در یک فروشگاه کار می‌کنند، اسکایلر با فهمیدن راز آتم بدون هیچ حرف اضافه و هیچ اعتراضی، همراه با دختر عمویش به نیویورک می‌رود و حامی و ناجی او می‌شود.

مزه‌ی تلخ و تند حقیقت

اما نیویورک بسیار از آنچه که آتم و اسکایلر انتظار داشتند، متفاوت‌تر است. به محض اینکه این دو به این شهر هزار رنگ می ‌رسند، خود را در میان یک هزارتوی بزرگ پیدا می‌کنند؛ هزارتویی که هیچ راه خروج و بازگشتی برایشان باز نگذاشته است، اما ماجرا تازه از این شهر آغاز می‌شود؛ این شهر در اصل غولی است با هزار شاخ و دم؛ نظام درمانی‌اش نیز از آن بدتر. آتم و اسکایلر پیش خود فکر می‌کردند که حداکثر یک روز در این شهر خواهند بود، اما وقتی با حقیقت عریان روبرو می‌شوند، در می‌ یابند که سخت در اشتباه بوده‌اند.

دو دختر تنها و بی‌کس که نه جایی برای ماندن دارند و نه سرپناهی برای خوابیدن از این سوی شهر به آن سو می‌روند و خیابان‌های شهر را وجب می‌کنند. بی‌خوابی به شدت به آن‌ها غلبه می‌کند و بی‌جایی هم ضربه‌ی نهایی را به آن‌ها می‌زند. این دو دختر به یک باره وارد دنیایی دیگر شده‌اند؛ یک مرتبه از دنیای نوجوانی وارد دنیای بزرگسالان شده‌اند و بیشتر از هر زمان دیگر سردرگم هستند. ما هم در فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) شاهد بهترین جلوه از این احساسات هستیم.

این فیلم با سرخ‌ترین زبان ممکن مردان را نیز مورد هدف قرار داده؛ به باور نویسنده که البته در افکار شخصیت‌های اصلی نمود پیدا می‌کند، هیچ مرد درست و پاکی وجود ندارد. سایه‌ی سنگین مردان در جای جای فیلم به خوبی به چشم می‌آید. مردان در همه ی جاها برای آتم و اسکایلر مزاحمت ایجاد می‌کنند و موجب ترس و وحشت آن‌ها می ‌شوند؛ گرچه شاید چنین دیدگاه اندکی مبالغه آمیز به نظر برسد.

ضعفی که از روی عمد به چشم آمد

گفتیم که فیلمنامه ساده و بدون پیچیدگی است، اما این سادگی از آنچه که فکر کنید بسیار بیشتر است. الیزا هیتمن که هم فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه را کارگردانی کرده و هم فیلمنامه‌ی این اثر سینمایی را نوشته است، سعی کرده تا حد ممکن از پرداختن به فرعیات پرهیز کند و یک داستان شسته رفته تحویل مخاطب دهد. فیلمنامه وقتش را با پرداختن به جزئیات روابط هدر نمی ‌دهد. البته شاید اگر در پس پرده‌ی داستان اصلی داستان‌های جزئی و ماجراهای کوچکی هم وجود داشتند، قوت و قدرت فیلم حتی بیشتر هم می‌شد؛ مثلا اینکه در طول فیلم هیچ اشاره‌ای به پدر بچه‌ای که در شکم آتم است نمی‌شود. گرچه مخاطب میتواند دو گزینه به عنوان پدر بچه در نظر بگیرد که البته طبق الگوی موجود در فیلم هیچ‌ کدامشان هم مردان خوبی نیستند.

به طور کلی، در فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه هیچ اشاره‌ای به گذشته‌ی آتم نمی‌شود. گذشته‌ی او در اعماق تاریکی و سیاهی قرار دارد و مخاطب هم هیچ راهی برای متوجه شدنش پیش روی ندارد. البته این کار عامدانه از سوی نویسنده صورت گرفته، ولی به باور خیلی‌ از مخاطبان اندکی نشان از ضعف فیلم دارد.

مهارتی که چشم را خیره می‌سازد

در طول فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) مخاطب چندان از چند و چون و زیر و بم شخصیت آتم آگاه نمی‌شود. این موضوع شاید کمی آزار دهنده باشد و عامل ضعف قلمداد شود، اما حقیقت این است که نویسنده خودش چنین چیزی را برایمان تدارک دیده. آتم دختر تودار و گوشه‌گیری است، حسابی درونگراست و احساساتش را به راحتی مخفی می‌کند و مدام می‌گوید که حالش خوب است، اما باطن این شخص چیز دیگری است.

ایفای نقش در هرگز به ندرت گاهی همیشه اولین تجربه‌ی سیدنی فِلانیگان است، اما او چنان با مهارت و تسلط در نقش آتم فرو رفته که گویی سال‌هاست در این حرفه مشغول به کار است. آتم دختری است که برای ادامه‌ی حیات و زندگی در جامعه‌ی بسته‌ای که در آن حضور دارد، با تمام قوا دست و پا می‌زند، برای زندگی‌اش می‌جنگد و آن چنان مصمم است که هیچ کس را یارای مقابله با او نیست و سیدنی فلانیگان، بازیگر نقش آتم، به بهترین شکل همه‌ی این‌ موارد را برای مخاطب به تصویر کشیده است.

برخلاف آتم، دختر عمویش اسکایلر اندکی از او برونگرا تر است، روابط اجتماعی بهتری دارد و به خوبی پیداست که پویایی بیشتری در رفتارش موج می‌زند و رایدر نقش دختر عموی آتم را به همان خوبی که فلانیگان در نقش آتم ظاهر شده بازی کرده است.

اسکایلر آتم را به خوبی می‌شناسد و مثل یک خواهر برای اوست. اسکایلر و آتم آن قدر با یکدیگر گرم و صمیمی هستند که حرف‌ های یکدیگر از چشم هم می‌خوانند. در حقیقت می‌توان این طور گفت که این فیلم بخش اعظم موفقیتش را مدیون مهارت جادویی این دو بازیگر است.

 

 

موفقیتی که به وقوع پیوست

گذشته از مهارت چشمگیر و مثال‌زدنی بازیگران، موفقیت فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه بر پایه‌ی دیگری نیز استوار است. الیزا هیتمن هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان کارگردان هرگز در این فیلم سعی نکرده با سلاح در آوردن اشک چشم بینندگان خودش را دل مخاطب جای دهد. نمی‌گوییم که این فیلم احساسات ما را بر نمی‌انگیزد؛ اتفاقا خیلی هم زیاد تحت تاثیرمان قرار می‌دهد، ولی از جنبه‌ای دیگر. این فیلم در سراشیبی ملودرام قرار نگرفته و طوری ما را درگیر احساسات آتم کرده که به جای اشک ریختن برایش به او افتخار کنیم.

بدون شک پیمودن این راه طولانی و پرمشقت برای آتم سخت و دشوار بوده و تقاصش را هم حسابی پس داده است. وقتی که فیلم به اتمام می‌ رسد و صفحه‌ی سیاه اندک اندک پدیدار می‌شود، به خوبی متوجه می شویم که آتم بالاخره به زندگی آرام گذشته‌اش باز خواهد گشت، اما این بار او دیگر آدم سابق نیست؛ بزرگ و پخته و آب‌ دیده شده. می‌دانیم که این تجربه‌ی تلخ را بالاخره فراموش خواهد کرد و زندگی‌اش را ادامه خواهد داد. هدف این فیلم نیز دقیقا همین بود؛ اینکه سختی و زندگی یک دختر جوان را نشان دهد به زعم ما موفق هم بوده است.

سخن پایانی

فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه از معدود فیلم های ۲۰۲۰ محسوب می شد که به مصائب و مشکلات زنان جوان پرداخته بود. زنان در طول تاریخ همواره جنس دوم بوده‌اند و نادیده گرفته شده‌اند؛ چه درد و رنجشان و چه موفقیت و شادی ‌شان، اما اکنون عصر روشنگری آغاز شده و زنان در پی احقاق حقوق خود برآمده‌اند و رنجی را که سال‌های در نطفه خفه شده بود به فریاد تبدیل کرده اند. فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) از نمونه‌ی همین فریادهاست.

در این مقاله از «پاسخ از ما» نگاهی داشتیم به فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه؛ فیلمی که نگاهی بی ‌پرده به رنج یک دختر نوجوان دارد و داستان رنج ‌ها و تلاش‌های او را برای مخاطب روایت می‌کند. این فیلم آن چنان با استقبال فراوانی روبرو شده است که به باور بسیاری از داوران جایزه‌ی اسکار را از رقیبان خواهد ربود. در پایان اکنون نوبت شماست که نظر خود را با پاسخ از ما به اشتراک بگذارید.

شما درباره‌ی این فیلم چه فکری می‌کنید؟ مشتاقانه منتظر شنیدن دیدگاه های شما عزیزان هستیم.

بازیگران فیلم هرگز به ندرت گاهی همیشه

تیزر فیلم هرگز، به ندرت، گاهی، همیشه

اگر می‌خواهید از آخرین و محبوب‌ترین مقالات پاسخ از ما در ایمیل خود مطلع شوید، همین الان ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com